تسامح در ادله سنن از ديدگاه آقا حسين خوانسارى - تسامح در ادله سنن از دیدگاه آقا حسین خوانساری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تسامح در ادله سنن از دیدگاه آقا حسین خوانساری - نسخه متنی

سید عباس رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تسامح در ادله سنن از ديدگاه آقا حسين خوانسارى

سيدعباس رضوى

سنت در لغت, راه و روش و در اصطلاح فقيهان گفتار و رفتار پيامبر و در تعريف شيعى آن, گفتار و رفتار پيامبر (ص) و امامان (ع) است.1

سنت, در گفت وگوهاى فقهى در (مستحب) نيز به كار رفته است;2 در برابر ديگر حكمهاى چهارگانه .

علماى اخلاق, (سنت) را در سنن اخلاق و آداب به كار برده اند كه همانا عبارت باشد از ويژگيها و رفتارهاى پسندِ دين و خرد كه آدمى خود را بدانها مى آرايد.

مقصود از سنن در اينجا, همانا (مستحبات) است كه با آداب و رسوم اخلاقى نيز همسويى دارند .مفهوم تسامح در ادله سنن; يعنى آسان گيرى در مدارك رواياتى كه حكايت گر آداب و كارهاى مستحبى هستند .همان گونه كه در مستند واجبها و حرامها, بايستى روايان موثق باشند و گزارش برابرشرايط درستِ خبر, انجام گيرد, در پذيرش رواياتى كه احكام و آداب مستحبى را باز مى گويند, مى بايد تسامح و آسان گيرى شود و اگر روايت ضعيفى در اين باره به ما رسيد برابر آن بتوان فتوا داد.

بخش زيادى از روايتها, از مستحبها سخن مى گويند و شمارى از فقها به اين دليل كه احكام مورد سخن در اين روايتها, احكام مستحبى اند, بحث از اين كه اين روايتها چه جايگاهى دارند و از چه پايگاهى برخوردارند از نظر روايات و محتوا, لازم نمى دانند و در پذيرش آنها آسانگيرى كرده اند, مانند: مستحب بودن تلقين ميت پس از دفن3, مستحب بودن وضو براى حمل قرآن , تفاوت زن و مرد در مستحبات وضو4,مكروه بودن نماز در جامه اى كه مالك آن متهم به غصب آن جامه است, و مكروه بودن ايستادن نمازگزار روبه روى آرامگاه امامان (ع)5 و…

شمارى از علما تسامح را به مسائل اخلاقى و آداب و رسوم, گسترش داده و به همين دليل, حديث (اربعة ماة) را كه در بردارنده چهارصد موضوع و بيش تر درباره مسائل اخلاقى و آداب است با آن كه سند سستى دارد, پذيرفته اند .6

شمارى از محدثان سندهاى روايتهاى اخلاقى را از متون روايى برداشته و به اين انگيزه كه در اين مورد جاى آسان گيرى است, سند شناسى را لازم نشمرده اند .

ابن شعبه, در باره كتاب خود:در (تحف العقول) نوشته است:

(چون بيش تر مسائل كتاب آداب است, نياز به ياد آورى سند نبود.)7

با آن كه سنن وآداب و مسائل اخلاقى و ارزشى در پيكره دين و فرهنگ اسلامى جايگاه پر ارزشى دارند و بسيارى از باورها و رفتارها ى مردم, بر اساس همين سنتها و مستحبات شكل مى گيرد, و آداب مستحبى نيز, از راه روايات به ما رسيده است, آسان گيرى در پذيرش اين روايات, زيانهاى جبران ناپذيرى به فرهنگ دين وارد مى سازد .چه بسيار از روشها و منشهاى فردى و اجتماعى كه فرهنگ دينى ما را شكل داده و گاه با روح دين و مذهب و گفته هاى شفاف امامان نا سازگارى دارند و با كندوكاو در مى يابيم كه تسامح در پذيرش روايتهاى ضعيف و بى سند,سبب شكل گيرى فرهنگ دينى نا سازوار با فرهنگ دينى اصيل و سرچشمه گرفته از دين راستين شده است و اين كه خسارتى نيست.

شمارى از محدثان, بازگو كردن تاريخ زندگى پيامبر و امامان و ياد كرد برجستگيها, برتريها و گرفتاريها و رنجهاى آنان و نيز, دعا و نيايش را در حوزه تسامح در ادله سنن جاى داده و درنگ در اسناد آنها را لازم نشمرده اند و ديده مى شود كه در پى روشن نشدن ,مرزهاى تسامح, تحريفهايى به دين و فرهنگ دينى راه يافته و روايتهاى سست و گاه ناسازوار با سنّت, 8 در كتابهاى روايى جاى گرفته است و اين سهل انگاريها در سند وبى توجهى به محتوا و گسستگى آن از ديگر گزاره هاى دينى, زمينه خرده گيرى مخالفان را فراهم آورده است; از اين روى ضرورت دارد در اين موضوع بيش تر كندو كاو كنيم و با بررسى منابع و گفته هاى علماى پيشين درباره قاعده تسامح در سنن و حد و مرزهاى آن به حقيقت نزد يك تر شويم .

منشاء قاعده تسامح:

ريشه اين قاعده به رواياتى بر مى گردد كه به اخبار (من بلغ) شهرت يافته اند .در اصول كافى و محاسن برقى, چند روايت به اين مضمون آمده است, ازجمله:

(عن ابى عبدالله قال: من بلغه عن النبى شئ من الثواب ففعل ذلك طلب قول النبى(ص) كان له ذلك و ان كان النبى لم يقله .)9

هركس به او از پيامبر روايتى برسد كه بر انجام چيزى وعده پاداش داده باشد, و وى آن كار را به اميد رسيدن به ثواب انجام دهد, پاداش به او داده خواهد شد, هرچند پيامبر آن را نفرموده باشد.

در كتابهاى روايى اهل سنت نيز, روايتهايى به اين معنا وجود دارد. اين روايتها, سبب پديدآمدن قاعده تسامح در ادله سنن, در ميان فقيهان پسين شده اند است. در كتابهاى فقهى پيش از علامه حلّى, مانند: نوشته هاى شيخ مفيد, شيخ طوسى, سيّد مرتضى و… از دليلى به نام دليل تسامح, ياد نشده است, ولى در كتابهاى روايى و كتابهاى دعا, رواياتى بدون سند و يا ضعيف ثبت شده كه برخى از پژوهشگران معاصر, تسامح در سنن را دليل آن شمرده اند.10

علامه حلّى, ابن فهد حلى11, شهيد اول12 و گروهى ديگر از علماى پس از ايشان, از تسامح در ادله سنن ياد كرده و براساس آن فتوا داده اند.

از سده دهم به اين سوى, كسانى از فقيهان درباره تسامح در ادله سنن رساله نوشته و اصطلاح (قاعده تسامح در ادله سنن) شكل گرفته است. از جمله شيخ بهايى در اربعين13, سيد مجاهد در مفاتيح الاصول14, نراقى در عوائد الايام15 مراغى در العناوين16, شيخ انصارى17, محدث بحرانى18 و….

به طور معمول, فقيهان در بحث سنن وضو, از مسأله تسامح, سخن به ميان آورده اند. اصوليان, بيش تر در بحث احتياط در عبادت و امكان آن به دليل تسامح, به بررسى مسأله پرداخته اندو برخى مسأله را در مستثنيات شرايط خبر واحد, بيان داشته اند.19

محقق خوانسارى در مشارق الشموس, در بحث سنن وضو, درباره تسامح در ادله سنن بررسى كرده است, در كتاب عدة مسائل, نسبت داده شده به آقا حسين خوانسارى, رساله اى به نام: تسامح در ادله سنن وجود دارد كه بيش تر از مشارق درباره مسأله كندوكاو شده و ديدگاههاى كسانى, چون: نبوى از علماى اهل سنت و جلال الدين دوانى و شيخ بهايى و… نقد و بررسى شده است.

در هر دو اثر, نويسنده تسامح در ادله سنن را پذيرفته, جز آن كه در مشارق, در گزارش مدارك روايى, به دو حديث استدلال شده است, ولى در رساله تسامح به هفت روايت. در مشارق, در نهايت به دليل (شهرت) مسأله پذيرفته شده است و در رساله تسامح, به دليل روايات.

علماى پس از خوانسارى, در گزارش ديدگاههاى ايشان, به مطالب كتاب مشارق اشاره كرده اند و از رساله تسامح, نام نبرده اند, مانند: سيّد مجاهد, نراقى و شيخ انصارى. اينها نشانه آن است كه مهم ترين منبع آراى فقهى خوانسارى, كتاب مشارق است. اين بحث, گذرى است بر انديشه هاى ايشان درباره تسامح در ادلّه سنن, با استفاده از مشارق, از رساله تسامح منسوب به ايشان نيز, نكته هايى را بر گرفته ايم.

ديدگاههاى فقيهان درباره تسامح

درباره تسامح در سنن, دو گروه مخالف و موافق, رو در روى يكديگر قرار دارند مخالفان تسامح, براى ثابت كردن ديدگاه خود به آيه نبأ و ضرورت كاوش از خبر فاسق و آيات و رواياتى كه اعتماد به گمان را ناروا شمرده اند و نيز اصل عملى, استدلال جسته اند.20 موافقان تسامح, افزون بر اخبار (من بلغ) به اجماع, شهرت و حسن احتياط, چنگ انداخته اند.21

موافقان تسامح, از دليلهاى تسامح, بويژه اخبار (من بلغ) چند دريافت دارند:

1. دليلهاى تسامح

شرايط حجت بودن خبر را در روايتهاى ضعيفى كه در آنها به ثواب وعده داده شده بر مى دارند. همان گونه كه در واجبها, به روايتهاى موثق و استوار عمل مى كنيم, اخبار (من بلغ) به ما اجازه مى دهد در سنن و احكام غير واجب, خبر راويان ضعيف را نيز بپذيريم و خبر آنان در رديف اخبار مستحبى, به روايت راويان موثق جا مى گيرند. در واقع, اخبار (من بلغ) ميانجى در ثابت كردن حكم شرعى مى شوند. اين نظر به مشهور نسبت داده شده است.22

2. دليلهاى تسامح

مستحب بودن آداب و روشها و منشهايى كه به دليلهاى نارسا به ما رسيده را به دليل ثانوى درست مى كند و چنانكه قاعده لاضرر واجبها و حرامها را مقيد مى سازد و خود دستور ساز است, اخبار (من بلغ) به عنوان ثانوى موضوع حكم مستحب را درست مى كنند.23

3. دليلهاى تسامح

مستحب بودن كارهايى را كه به انجام آنها مژده پاداش داده شده, درست نمى كنند و دلالت ندارند كه در آن مصلحت نفسى و يا عارضى باشد, بلكه اينها ارشاد است به دستور عقل و خرد كه پيروى از شريعت در كارى كه بدان تشويق شده باشد, پسنديده است و بر آن پاداش داده مى شود. بسيارى از علماى متاخر و معاصران بر اين نظرند.

امام خمينى مى نويسد:

(از دليلهاى تسامح و اخبار (من بلغ) استفاده استحباب شرعى مشكل است; زيرا مصلحت ذاتى در عمل به اين كارها وجود ندارد و در متن اخبار (من بلغ) گزارش شده كه ممكن است پيامبر آن را نفرموده و روايتى صادر نشده باشد, بلكه مژده پاداش براى عمل به سنن, از براى آن است كه از آنها نگهدارى شود و سنن واقعى كه در ميان اخبار فراوان نهفته است, تباه نگردند.)24

شمارى از علما افزوده اند: روايتهاى (من بلغ) به كارى فرمان نمى دهند و نمى توان از آن دستور و حكمى را استفاده كرد, بلكه تنها اخبار از فضل خداوند است كه شايد به انجام دهنده اين كار پاداش دهد.

در واقع, بر شمردن دريافت سوم را در كنار و در شمار ديگر دريافتها گونه اى مسامحه است.

صاحبان اين ديدگاه, مستحب شمردن عمل را به تسامح نمى پذيرند و شمارى از صاحبان اين ديدگاه, به روشنى منكر تسامح شده اند.25 اين يك نوع دريافت از اخبار من بلغ است.

آقا حسين و قاعده تسامح

اگر آنچه به مشهور نسبت داده اند, درست باشد, آقا حسين طرفدار دريافت نخست به شمار مى آيد. ايشان در مشارق, ابتدا چند اشكال بر دليلهاى تسامح وارد كرده و سپس به آنها پاسخ داده است. هر چند شبهه پايانى را, كه در ميان فقيهان, مورد بحث و گفت وگوى بسيار است, بى پاسخ رها كرده, ولى در پايان با تكيه بر شهرت, چنانكه مبناى ايشان بر پذيرش شهرت است, آن را از روى تعبد پذيرفته و در چند جاى اين كتاب, برابر آن فتوا داده است.26

محقق خوانسارى در مشارق و نيز در رساله تسامح براى استفاده از اين قاعده, شرايط و مقدماتى بيان كرده و با اين بيان, دايره آن را محدود ساخته و حوزه تسامح در كارهاى مستحبى را به دايره احكام واجب نزديك, ساخته است.

/ 13