ارتباط مديريت با اصول ارزشي - قانون مندی حاکم بر سیره نظری و عملی امام خمینی (ره) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قانون مندی حاکم بر سیره نظری و عملی امام خمینی (ره) - نسخه متنی

محمد باقریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ارتباط مديريت با اصول ارزشي

در باب مديريت كه مي‏گويند، جوهره مديريت برنامه‏ريزي، جوهره برنامه‏ريزي هدف‏گذاري و جوهره هدف‏گذاري شناخت است. منتهي شما اگر از مجموعه‏اي كه بر آن حكومت يا تصدي مي‏كنيد يا حاكميتي را اعمال مي‏كنيد شناخت دقيق نداشته باشيد نمي‏توانيد اهداف معيّن و قابل وصولي را تعبيه كنيد، تا هدف معيّن نشود، راه رسيدن به هدف روشن نمي‏شود. پس اگر شناخت ايجاد شد، ساير عوامل مديريت هم به خدمت گرفته مي‏شود. حال ببينيم جوهره شناخت چيست كه به آن هويّت مي‏دهد. مهم‏ترين عامل در شناخت، نظام ارزشي است؛ به تعبير ديگر، وزن و اهميت عوامل در شناختي كه انسان پيدا مي‏كند، بستگي به اين دارد كه جهان‏بيني و شاكله ارزشي‏اش چگونه حكم مي‏كند. بنابراين خود شناخت، بدون نظام ارزشي هويّت ندارد و نمي‏تواند ما را به سوي تصميم‏گيري‏هاي خردمندانه و حكيمانه راهنمايي كند.

جايگاه علم مديريت و نسبتش با اصول ارزشي چنين است كه مدير به استناد نظام ارزشي كه براي خود قايل است، مقررات، قوانين، سازمان و وزن عواملي را كه برايش مطرح است تعبيه و طراحي مي‏كند. نهايتا مي‏توان اين‏گونه تعبير كرد كه براي تحقّق اهداف، اصول و ارزش‏ها، ابزار اصلي، علم مديريت است. علمي كه مي‏تواند هدف و راهبرد مناسب ارائه دهد و چگونگي وضعيت سازمان، روش‏ها و مقررات را معلوم كند تا بتواند به هم‏آهنگي و تصميم‏گيري و ايجاد انگيزش برسد. به اين ترتيب نسبت مديران با علم مديريت اين‏گونه است كه براي توليدِ شيوه‏هاي تصميم‏گيري و نظم و نسق امور و مقرراتي كه مورد نياز است بايد علي‏القاعده به طرّاحيِ روش‏ها و شيوه‏ها دست بزند كه در وراي اين طراحي‏ها نظام ارزشي نهفته است.

به اين ترتيب از ديد ما، علم مديريت ابزار اصلي تحقق ارزش‏ها، اصول و اهداف و سياست‏هاي يك نظام است و خود منبعث از نظام ارزشي مدير مي‏باشد و هنر مديريت توان به كارگيري اين علم براي تحقق اصول و مباني ارزش‏ها است و تصميم‏گيري، تجلّي هنر مديريت در تلفيق اصول و مباني با واقعيت‏هاي عيني است و استفاده از علوم مديريت و هنر مديريت در تلفيق با يكديگر، مي‏تواند اين موضوعات را در صحنه عمل به اجرا برساند.

با توجه به عواملي كه برشمرديم اگر اين نگاه را بپذيريم كه جوهره مديريت، تصميم‏گيري است و تصميمات مبتني بر نظام ارزشي‏ايي كه جهت‏گيري‏ها و سمت و سوها را مشخص مي‏كند در بطن تار و پود تكنولوژي مديريت، كه از چهار عامل: انسان، نرم‏افزار، سخت‏افزار و نيروي انساني تشكيل شده، تجلي مي‏كند. با اين كيفيت و با چنين نگاهي به بحث مديريت، يعني نظريه مديريت بر مبناي اصول ارزشي، هر تصميم و تدبيري، به‏گونه‏اي عبادت تلقي مي‏شود. چون بشر در برابر مسائل اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي به طور مرتب بايد موضع بگيرد، فرد مسلمان به استناد نظام ارزشي‏اش در تقابل با واقعيت‏ها بايد تشخيص بدهد كه آيا واقعيت‏ها را به يك نظام ارزشي حاكم كند يا نظام ارزشي را مبنا بگيرد و تصميمش را اعلام كند. به اين ترتيب هر تصميم و تدبيري، با توجه به پايه‏اي كه براي اصول و مباني ارزشي در اين نظريه قايل شديم، نوعي عبادت تلقي مي‏شود.

/ 7