خورشيد - از سرزمین آینه و سنگ (مجموعه شعر) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

از سرزمین آینه و سنگ (مجموعه شعر) - نسخه متنی

فرخ تمیمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














خورشيد

فرهنگ ناز من

پنداشتي

خورشيد

اين چشمه ي شکفتن و
رستن

اين آيت شکوه
اهورا

در پنجه هاي بسيته ي
من خانه کرده است

در ديد کودکانه ي
معصومت

بابا بزرگترين
مرد عالم است

و دستهاش

رستنگه شکوفه ي خورشيد

افسوس

من با تو کي
توانم گويم ز ماجرا

گويم که درد
چيست

نامرد کيست

ترسم که اين تصور
زيباي کودکيت

خورشيد دست من

از سر برون کني

زيرا اگر که پنجه
گشايم

در دستهاي من

جاپاي شب

سياه و سمج شوره بسته
است








/ 7