بر اين اساس، امام رضا عليهالسلام نيز مانند ديگر امامان معلّم انسانها بود و هيچ انساني حق استادي بر وي نداشت.
3 ـ مكارم اخلاق
اخلاق خوب، نشان دهندهي ذات نيك و درون زيباي انسان است. امام رضا عليهالسلام چنان به اين ويژگي آراسته بود كه دوست و دشمن را جلب ميكرد. ابراهيم بن عباس صولي در اينباره گفته است:هرگز نديدم در سخن گفتن با كسي درشتي كند.
هرگز نديدم سخن كسي را پيش از آن كه تمام شود، قطع كند.
هرگز درخواست كسي را كه قادر به انجام دادنش بود، رد نكرد.
در برابر همنشين، پاهايش را دراز نميكرد.
در برابر همنشين تكيه نميداد.
نديدم به بردگان بد بگويد.
هر كه ادعا كند در فضيلت مانند او ديده، باور نكنيد.16
يسع بن حمزه ميگويد: در مجلس امام رضا عليهالسلام مشغول گفت و گو بوديم كه مردي بلند قامت داخل شد و گفت: سلام بر تو اي فرزند پيامبر خدا، من مردي از دوستان شما، پدران و نياكانتانم. اكنون از زيارت خانهي خدا باز گشتهام و چيزي كه بتوانم با آن خود را به خانه برسانم ندارم. مرا به ديارم فرست؛ من داراي نعمت و دولتم و درخور صدقه نيستم، آنچه مرحمت فرمايي، از سوي شما صدقه خواهم داد.
امام از او خواست بنشيند. بعد از پايان جلسه، از وي اجازه گرفت و به خانه رفت. لحظاتي بعد، در را بست؛ دستش را اخلاق خوب، نشان دهندهي ذات نيك و درون زيباي انسان است. امام رضا عليهالسلام چنان به اين ويژگي آراسته بود كه دوست و دشمن را جلب ميكرد.
از بالاي در بيرون آورد و پرسيد: [آن مرد [خراساني كجاست؟! مرد پاسخ داد: اين جايم.
فرمود: اين دويست دينار را بگير، با آن هزينهي سفرت را تأمين كن؛ به اينها تبرك بجوي، از سوي من صدقه مده و بيرون شو.
يكي از ياران حضرت پرسيد: فدايت شوم به او مهرباني كردي و چهره پنهان ساختي؟!
فرمود: چون نيازش را برآوردم، نخواستم خواريِ خواهش را در چهرهاش ببينم. آيا اين حديث پيامبر را نشنيدهاي كه فرمود: كار نيكي كه پنهان انجام شود، برابر هفتاد حج است و افشا كنندهي كار بد خوار و پنهان كنندهي آن آمرزيده است... .17
اي جنابت قبلهي حاجاتاربابنياز
حاجت ابن يمين را هم روا كن بهر انك
در ره اخلاص تو جز افتخارم هيچ نيست
نيستم محتاج دنيا چون فنايش در پي است
كار عقبي دار و حالش را كهدر دار البقاست18
حاجتيكاين جا رودمعروض بيشبهت رواست
حاجت خلقان روا كردن ز اخلاق شماست
و آن كه زاد او نه فقرست اندرين ره بينواست
كار عقبي دار و حالش را كهدر دار البقاست18
كار عقبي دار و حالش را كهدر دار البقاست18
* * *
4 ـ هدايت منحرفان
امام رضا عليهالسلام به راهنمايي و هدايت منحرفان فكري و سياسي بسيار اهميت ميداد. پس از شهادت امام كاظم عليهالسلام ، گروهي چنان پنداشتند امام كاظم عليهالسلام همچنان زنده است. حضرت رضا عليهالسلام به شيوههاي مختلف با اين گروه رو به رو ميشد و به هدايت آنها ميپرداخت. عبداللّه بن مغيره عراقي ميگويد: من به مذهب واقفيه اعتقاد داشتم. وقتي براي به جاي آوردن مراسم حج به مكه رفتم، ترديد وجودم را فرا گرفت. خود را به ديوار كعبه چسباندم و گفتم: خدايا، نيازم را ميداني، مرا به بهترين دينها ارشاد فرما!همانجا به قلبم خطور كرد نزد امام رضا عليهالسلام به مدينه بروم. وقتي به خانهي حضرت رسيدم، به خادم گفتم: به مولايت بگو مردي عراقي آمده است. در اين لحظه، صداي امام رضا عليهالسلام را شنيدم كه دو بار فرمود: عبداللّه بن مغيره، وارد شو.
وارد خانه شدم، به چهرهام نگريست و فرمود: خداوند دعايت را مستجاب و تو را به دين خويش هدايت كرد.
گفتم: اشهد انك حجّة اللّه و امينه علي خلقه.19
عالم آل محمد از درياي مواج دانش خويش در مسير راهنمايي دانشوران نيز بهره ميبرد. مناظرههاي آن حضرت بر درستي اين سخن گواهي ميدهد. صفوان بن يحيي ميگويد:
يوحنا نزد امام رضا عليهالسلام آمد و گفت: گروهي ادعايي دارند. جمعي سخن آنها را درست ميدانند ولي افزون بر آن، ادعاي ديگر نيز دارند. در اين باره چه ميفرماييد؟
حضرت فرمود: ادعاي گروه اول پذيرفته است و ادعاي گروه دوم بدان سبب كه گواهي ندارند، پذيرفته نيست.
يوحنا گفت: ما بر اين باوريم عيسي، روح خدا و كلمهي او است. مسلمانان نيز اين سخن را ميپذيرند؛ ولي ميگويند محمد رسول خدا است. ما اين ادعا را قبول نداريم. بيترديد آنچه بر آن توافق داريم، از آنچه در آن اختلاف داريم، بهتر است.