گزارشي از عتبات عاليات (3) - گزارشی از عتبات عالیات (3) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گزارشی از عتبات عالیات (3) - نسخه متنی

سید محمود مدنی بجستانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گزارشي از عتبات عاليات (3)

سيد محمود مدني بجستانيحرم هاني

`

دولت آن يافت كه در پاي تو سر داد ولي ...

از حرم با صفاي مسلم كه خارج مي‏شويم به صحن كوچكي وارد مي‏شويم كه مشترك ميان حرم مسلم و هاني است و از اين صحن كوچك كه بگذري وارد حرم كوچك هاني بن عروه مي‏شوي. ضريح هاني بر خلاف ضريحهاي متعارف مدوّر ساخته شده است. هاني سردار بزرگ قبيله مذحج است، از پيشتازان نهضت حسيني و از اولين گروه شهداي عاشوراست. مردي كه تا پاي جان از مسلم و آرمان مقدس او دفاع كرد: پيش از شهادت، چهره و دندانهايش به وسيله دژخيم كوفه عبيداللّه‏ بن زياد در هم كوبيده شد و سرانجام در راه عقيده‏اش، به جرم ميزباني از نماينده امام حسين(ع) و تحويل ندادن وي به حاكمان يزيدي، شربت شهادت نوشيد.

اگرچه آن روز بدن وي با نهايت بي‏احترامي در كناسه كوفه افكنده شد؛ اما حافظه تاريخ بشري عظمت او را فراموش نكرد و دادگاه وجدان انساني برترين مدالها را به سينه‏اش آويخت. آرامگاه او يادآور اين سخن حافظ است:

هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق

اكنون كه در حرم باصفاي هاني بن عروه هستيم، بد نيست اندكي به تاريخ زندگي اين مرد بزرگ اشاره كنيم. هاني بن عروة و پدرش در محبّت و طرفداري از مولي(ع) سابقه‏اي درخشان دارند. هر دو در تمامي نبردهاي اميرمؤمنان(ع) (جمل، صفين و نهروان) در خدمت آن حضرت بودند و در كنارش فداكاري و جانبازي كردند. عروه در مبارزات حجر بن عدي عليه معاويه نيز شركت داشت؛ از طرف معاويه به اعدام محكوم شد و سپس به سبب شفاعت برخي مورد عفو قرار گرفت. برخي از كتابهاي معتبر تاريخي، نظير مزار سيد بن طاوس و مزار شهيد اول، براي هاني زيارت ويژه‏اي ذكر كرده‏اند كه عظمت مقام و اهميت بسيار زيارت او را نشان مي‏دهد.(فرسان الهيجاء، ج2، ص139)

همراهان عراقي، كه تقريبا در تمام اين مدت بيكار بودند، به شدت خسته به نظر مي‏رسند؛ ولي زائران، كه پيوسته به نماز و دعا و گريه پرداخته‏اند، هنوز حاضر به ترك مسجد كوفه و اين جايگاههاي مقدس نيستند. با تذكرهاي مكرر كم كم همه را گرد مي‏آورم و به طرف نجف راه مي‏افتيم. در كنار مسجد كوفه، حرم كوچكي است كه

مردم آن را حرم دختري از اميرمؤمنان(ع) به نام خديجه مي‏دانند؛ متأسفانه به سبب گذشتن وقت و موافقت نكردن مأموران عراقي موفق به زيارت آن نشديم هر چند كوفه و نجف در تاريخ دو شهر شمرده مي‏شوند؛ ولي اكنون به هم پيوسته‏اند و تنها يك بلوار سرسبز بين اين دو فاصله است؛ به طوري كه اگر انسان قبلاً اطلاعاتي در اين باره نداشته باشد، نمي‏تواند تشخيص دهد شهر نجف از كجا شروع شده و شهر كوفه در كجا پايان مي‏پذيرد.

چون از شب خيلي گذشته است، از زيارت حرم مطهر امير مؤمنان(ع) چشم مي‏پوشيم و به هتل برمي‏گرديم و با صرف شام به استراحت مي‏پردازيم.

شنبه چهاردهم شهريور

ساعتي تا اذان صبح باقي مانده است. قرار است همه زائران در سالن انتظار هتل جمع شوند و به ديدار مولي بشتابند. متأسفانه تا همگي جمع شوند، دقايقي بسيار تلف مي‏شود؛ ولي باز هم توفيق الهي رفيق راه ما مي‏شود و قبل از طلوع فجر و اذان صبح، در ايوان زيباي حرم امير مؤمنان(ع) حضور مي‏يابيم. هر كس به سويي مي‏رود. نافله، مناجات و گريه تا اذان صبح ادامه پيدا مي‏كند. هنگام اذان، دوباره گرد هم مي‏آييم و در ايوان حرم به اقامه نماز جماعت مي‏پردازيم و پس از نماز، به زيارت و درد دل با مولا(ع) ادامه مي‏دهيم.

در ايوان طلا و ساير قسمتهاي حرم مولا، آثار گلوله‏هاي جنايتكاران بعثي، كه در انقلاب مردم عراق پناهندگان به حرم مولا را به گلوله بستند، به طور مشخص قابل مشاهده است.

البته جاي گلوله‏ها را با سنگ و چسب مخصوص تا حدّ امكان ترميم كرده‏اند؛ ولي اين ترميمها مانع از تشخيص محل گلوله‏ها نيست. گفته مي‏شود، در انقلاب مردم عراق، تنها در حرم مطهر امير مؤمنان(ع) دو هزار تن به شهادت رسيده‏اند.

پس از زيارت امير مؤمنان(ع)، كه دو سه ساعتي طول مي‏كشد، براي صرف صبحانه مجددا به هتل برمي‏گرديم. طبق برنامه، قرار است پس از صبحانه به بازار نجف برويم؛ براي اقامه نماز ظهر به حرم برگرديم و با امير مؤمنان(ع) خداحافظي كنيم.

بازار نجف

پيرامون حرم مطهر امير مؤمنان را از سه طرف بازارها و مغازه‏ها فرا گرفته است. در طرف ديگر آن، چنانكه پيشتر اشاره شد، ميدان بسيار وسيعي براي استراحت و تجمع زائران ساخته‏اند. البته در اين ميدان وسيع جايگاههايي چون مقام امام سجاد(ع) و مرقد صافي الصفا به چشم مي‏خورد. گفته مي‏شود امام سجاد(ع) چون به زيارت مولا مشرف مي‏شد در اين مكان، كه به مقام زين‏العابدين معروف است، اقامت مي‏گزيد. صافي الصفا يكي از ارادتمندان مولا(ع) و ياران او بود كه در اين مكان، نزديك حرم، دفن شده و مزارش زيارتگاه زائران مولاست.

يكي از درهاي صحن مطهر مولي(ع)، كه باب الكبير نام دارد، به طرف بازار بزرگ نجف باز مي‏شود. بيشتر زائران را براي خريد به «السوق الكبير» (بازار بزرگ) مي‏برند. مغازه‏ها اغلب كوچك و كم زرق و برق است. بيشتر مشتريان هم زائران ايراني‏اند. اين زائران اغلب لباس و انگشتر درّ نجف، كه سوغاتي منحصر به فرد نجف شمرده مي‏شود، مي‏خرند. در نجف سنگي است كه به طور كامل شبيه شيشه است و

تشخيص آن براي انسانهاي معمولي دشوار. درباره اين سنگ و انگشتري آن رواياتي نقل شده است.

مرحوم مجلسي(ره) در كتاب حلية المتّقين مي‏نويسد: امام صادق(ع) به يكي از اصحابش به نام مفضل بن عمر فرمود: من دوست دارم هر مؤمني پنج نگين در انگشتر خود داشته باشد؛ ياقوت، عقيق، فيروزه و حديد صيني و درّ نجف. كسي كه انگشتري از درّ نجف در دست داشته باشد، خداوند با هر نگاه به آن، ثواب زيارت يا حج يا عمره‏اي به او عنايت مي‏كند. (حلية المتقين، ص19)

مغازه‏داران نجفي با اصرار و احترام فراوان زائران را به مغازه‏ها فرا مي‏خوانند؛ گاه با آب سرد يا چاي از آنان پذيرايي مي‏كنند و اگر چشم مأموران را دور ببينند، به درد دل مي‏پردازند.

/ 6