ثواب روزه و حج قبول آنكس برد كه خاك ميكده عشق را زيارت كرد
كه خاك ميكده عشق را زيارت كرد كه خاك ميكده عشق را زيارت كرد
«حافظ»تا زائران سرگرم خريد سوغاتند و مأموران عراقي نيز سرگرم آنها، از فرصت استفاده ميكنم و به عنوان رفتن به حرم، به سوي حرم مطهر مولا ميآيم؛ از دري ديگر بيرون ميروم و سمت مدفن برخي از بزرگان شيعه ميشتابم.نزديك يكي از درهاي حرم مطهر، كه باب الطوسي خوانده ميشود، مسجدي به نام جامع طوسي قرار دارد كه آرامگاه شيخ طوسي است. از خادم نشاني اين مسجد را ميپرسم، جواني جلو ميآيد و ميگويد: من تو را راهنمايي ميكنم. همراهش به راه ميافتم. ميخواهم خيلي مزاحمش نشوم، ميگويم: اشاره كن، من ميروم؛ ولي او حاضر نميشود و همراهم تا مسجد ميآيد. مسجد صحن كوچكي دارد و در طرف قبله و طرف مشرق آن دو سالن ديده ميشود. قبله، در سالن طرف آرامگاه شيخ طوسي است. بر مزار او سنگي مرمرين، كه درون آن لامپهايي نصب كردهاند، به چشم ميخورد. بر روي سنگ القاب و فضايل شيخ طوسي حك شده است.شيخ طوسي، كه متولد سال 385 ه··. ق است و در سال 460 وفات يافت، مؤسس حوزه بزرگ و هزار ساله نجف به شمار ميآيد. دو كتاب بسيار بزرگ و باعظمت او «تهذيب» و «استبصار» از منابع مهم در برابر ضريح مطهر مينشينم و به زائران اعلام ميكنم كه اين آخرين ديدار است. صداي هق هق گريه همه بلند ميشود و دانههاي درشت اشك پهنه صورتها را شستشو ميدهد.چهارگانه روايي شيعه شمرده ميشود. شيخ طوسي در تفسير و رجال و اصول فقه نيز آثاري گرانبها دارد. بزرگترين يادگار او همان حوزه مقدّس نجف است. اين فقيه بزرگ، پس از هجوم دشمنان به خانهاش در بغداد و به آتش كشيده شدن كتابخانه ارزشمندش، به شهر نجف كوچيد و دانشگاه عظيم آن ديار را بنيان نهاد. هر چند اين مركز علمي اكنون به سبب بيدادگري فرمانروايان عراق مظلوم و غريب است؛ اما در طول تاريخ پرافتخار تشيع هزاران دانشمند سترگ به جامعه بشري تقديم كرده است.آرامگاه آيةاللّه سيد مهدي بحرالعلوم در سالن كوچكتر سمت شرق مسجد است. او همان بزرگواري است كه از تشرفش به محضر حضرت بقيةاللّه(عج) داستانهاي بسيار نقل ميكنند. بحرالعلوم در سال 1154 در كربلا تولد يافت؛ ساليان دراز رياست پايگاه فكري شيعه را به عهده داشت؛ شاگردان برجستهاي تربيت كرد؛ سرانجام در سال 1212 در نجف اشرف ديده از جهان فرو بست و در اين مكان مقدس، به خاك سپرده شد.از مسجد طوسي با عجله بيرون ميآيم و به طرف گنبد آبيرنگ و زيبايي كه آثار غربت و خرابياش از دور آشكار است، به راه ميافتم. با پرسش از افراد درمييابم كه اينجا مسجد و مدفن شيخ محمد حسن نجفي است. او مؤلف دائرةالمعارف بزرگ فقهي جواهر الكلام است و «صاحب جواهر» شهرت دارد. اين كتاب، كه اكنون در چهل و سه جلد به چاپ رسيده است، محصول تلاش بيوقفه و شگفت اين محقّق نامور است. چنان مشهور است كه او حتي در نخستين شب وفات، فرزند جوانش نيز كنار مرقد فرزند نشست و به تأليف ادامه داد. اين عالم بزرگوار از استادان «شيخ اعظم انصاري» است و شاگردان بسيار تربيت كرد. او در زمان خويش مسئوليت سنگين مرجعيت شيعه را به عهده گرفت؛ سرانجام در سال 1266 هجري قمري رخ در نقاب خاك كشيد و در اين مكان، كه مسجد بزرگي بود، به خاك سپرده شد. اكنون مسجد بزرگ جواهري از ميان رفته است و تنها بقعه كوچك آرامگاه او پا برجاست.اندكي آن سوتر گنبد ديگري است. شتابان بدان سمت ميروم. آنجا را مقبره آل كاشف الغطا ميخوانند. طلبه جواني، كه گويا در همين مكان اقامت دارد، با خوشرويي تمام راهنماييام ميكند و مزار شيخ جعفر كبير، كاشف الغطا، را به من مينماياند. اين مقبره مربوط به خانداني است كه شهرتش را از اين مرد بزرگ به يادگار برده است. شيخ جعفر كاشف الغطا، كه از شاگردان برجسته سيد بحرالعلوم و وحيد بهبهاني به شمار ميرود و شاگردان باعظمتي چون صاحب جواهر و سيد جواد عاملي صاحب «مفتاح الكرامة» و شيخ محمد تقي صاحب «هداية المسترشدين» پروريده است، در سال 1156 چشم به جهان گشود و در سال 1227 هجري قمري در اين مكان مقدس به خاك سپرده شد.در همين مقبره، آرامگاه دانشمند برجسته، انقلابي مشهور، نويسنده توانا و سياستمدار ارجمند شيعه شيخ محمد حسين كاشف الغطا به چشم ميخورد. او دانشمندي زمانشناس و سرشار از شور و حماسه ديني بود و در عصر خويش در صحنههاي علمي و سياسي كشورهاي عراق، ايران، پاكستان و چند كشور اسلامي ديگر حضوري سازنده داشت. برخي از كتابهاي او به فارسي نيز ترجمه شده است. سال وفات وي را 1373 هجري قمري نگاشتهاند.