چه کسانی میتوانند در گفت و گوی تمدن ها شرکت کنند؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چه کسانی میتوانند در گفت و گوی تمدن ها شرکت کنند؟ - نسخه متنی

محمد لگن هاوزن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

توصيف امري به مسلماني دلالتي بر حوزه جغرافيايي ندارد، بلكه اشاره دارد به آنچه كه از مجموعه‏اي روابطِ اجتماعي درجايي كه اسلام حاكم بوده يا است ظهور پيدا كند، خصوصا سنتهاي فرهيختگان در عرب و فارس كه به لحاظ تاريخي نشانگر جوامع داراي افراد مسلمانند، حتي اگر اين جوامع شامل غيرمسلمين نيز باشند. بدين‏سان ابن‏ميمون ممكن است هم فيلسوف مسلمان [بزرگ شده در فرهنگ در جامعه اسلامي] و هم فيلسوف يهودي خوانده شود، ولي نه يك فيلسوف اسلامي.

نظرياتِ بخشهاي پيشين درباره گفت‏وگوي بين‏تمدنها تحت اين فرض پرداخته شد كه از جمله تمدنهايي كه براي گفت‏وگو توصيه شده‏اند، تمدن غرب و اسلام است. هنگامي كه در باب گفت‏وگو با تمدن اسلام سخن مي‏گوئيم درمقام سخن گفتن از جامعه آرماني كه دين اسلام براي بشر توصيه كرده نيستيم، بلكه از آنچه كه در حال حاضر در ميان مردم مسلمان رشد كرده سخن مي‏گوئيم. بنابراين بهتر خواهد بود كه از تمدن مسلماني (طبق اصطلاحات هدگستون) سخن بگوييم و سپس از تمدن اسلامي. مسلمانان مي‏توانند از طريق گفت‏وگوي ميان تمدنها اميداور باشند كه تمدن مسلمانيِ معاصر به تمدني بيشتر اسلامي تغيير يابد.

در خاتمه، به اظهار نظرهدگستون توجيه كنيد:

«مسلمانان اعتماد به قرآن دارند. «شما بهترين امتي هستيد كه تاكنون براي بشريت پديد آمده، امربه معروف و نهي از منكر مي‏كنيد، و ايمان به خدا داريد. (سوره آل‏عمران آيه 110) انسانهاي جدي اين پيشگويي را به طورجدي اخذ و تلاش مي‏كنند كه قالبِ تاريخِ كل جهان را بر اساس آن بريزند...

مسلمانان همچنين بايد پيشگويي قرآني را تماما و با همه لوازمش متحقق كنند. ولي آنها بطور مستمر اميدها و تلاشهايشان را براي زندگي پرهيزگارانه آنهم نه فقط در جنبه فردي بلكه بسان يك امت، نو مي‏كنند. در هر عصر مسلمانان متقي ايمانشان را در پرتو اوضاع و احوال جديد كه به علت شكستها و همچنين موفقيتهايِ گذشته پديد مي‏آيد، مجددا اظهار مي‏كنند. اين بصيرت هيچگاه از بين نرفته و اين خطرورزي هيچگاه متروك گذاشته نشده است. آناني كه اميد دارند و تلاش مي‏كنند، در جهان جديد فوق‏العاده سرزنده‏اند. تاريخ اسلام به عنوان دين، و تاريخ فرهنگي كه هسته مركزي را شكل داده است، وحدت و اهميت يگانه خود را از آن بصيرت و آن خطرورزي دارد».17

/ 11