آنچه در منابع دستوري متأخر با تعبير اضافه بياني خوانده شده است، گونهاي تركيب اضافي است كه در آن، مقصود از آوردن مضاف اليه، بيان يكي از ويژگيهاي مضاف، مانند جنس يا ظرفِ آن است. در متون نحوي قديم عربي، كه اقسام اضافه را بر اساس حرف جرّ مستتر در آن تحليل ميكردهاند، از اين گونه اضافه، همواره سخن به ميان آمده و در آن حرف جرّ «من» يا «في» مستتر دانسته شده است.در باره اضافه بيان كننده جنس، پيش از هر سخن بايد يادآور شد كه چنين اضافههايي در زبان قرآن كريم اندك به كار رفته است، اما همين اندك موارد، مترجمان قرآن را دچار اختلاف روش ساخته است. در مقام گفت و گو از گرايش غالب در ميان ترجمههاي موجود، ميتوان يادآور شد كه برگردان اين گونه اضافه در ترجمهها، بيشتر تحت تأثيرِ صورت تحليليِ «... من ...» قرار گرفته و «منِ» تقديري، در ترجمهها با حرفِ اضافه «iz» جايگزين گشتهاند. به عنوان نمونه، چنين برخوردي در برگردانِ تعبيرهاي قرآنيِ «ثياب سندس خضر...»(انسان / 21) در ترجمههاي سابلوكوف و كراچكوفسكي، تعبير «لحم الخنزير» (بقره/ 173) در ترجمه كراچكوفسكي، تعبير «شركاء الجن» (انعام / 100) در ترجمه همو و تعبير «شياطين الانس و الجن»(انعام / 112) در هر دو ترجمه به چشم ميآيد.بدون آنكه در صدد ارائه پيشنهادي قابل تعميم در تمام نمونههاي اضافه بيان جنس در قرآن كريم بوده باشيم، بايد ياد آور شويم كه گاه ميتوان اين تركيبهاي اضافي را در روسي با تركيبهاي وصفي جايگزين كرد. در جست و جو به دنبال نمونههايي از به كارگيري اين روش در ترجمههاي موجود، ميتوان به ترجمه منحصر به فرد سابلوكوف در برگردانِ عبارتِ «لحم الخنزير» (بقره / 173) به صورت تركيب وصفي (svinoe myaso) اشاره كرد. اگر چه بايد اظهار داشت كه در ترجمههاي موجود از قرآن كريم، نمونههايي از اين دست، از حيث شماره قابل ملاحظه نيست، اما بايد در نظر داشت كه تركيبهاي كارآ براي بيان معناي مورد نظر از اضافه بيان جنس، در زبان روسي چه در متون قديم و چه در زبان امروزي، تركيبهايي وصفي از نوع صفات نسبي (prilagatel'noe otnositel'noe) است و در ترجمه قرآن كريم نيز، بايد به دنبال الگويي براي گسترش كاربرد تركيبهاي وصفي به جاي تركيبهاي اضافيِ بيان جنس جست و جو كرد.گونهاي ديگر از اضافه بياني، اضافه بيان ظرف است كه در آثار نحويان كهن، به صورت «... في ...» تحليل، و اضافه در آن، به مفهوم ظرفي، اعم از زماني يا مكاني بازگردانيده شده است. اگر چه شرايط اين گونه از اضافه بياني، از بسياري جهات با اضافه بيان جنس، يكسان است، اما برگردان تركيب اضافي به وصفي در ترجمههاي روسي، در نمونههاي اين گونه اضافه، پيشينهاي وسيعتر دارد. در واقع برگردان تركيبهاي بيان ظرف برپايه تحليل آن به «... في ...»، تنها از نمونههايي محدود برخوردار است كه آن نيز در ترجمه زبانشناسانه كراچكوفسكي به چشم ميآيد. از نمونههاي اين گونه ترجمه، ميتوان به برگردانِ «خلفاء الارض»(نمل / 62) و «صلوة الفجر» (نور / 58) در ترجمه كراچكوفسكي اشاره كرد، در حالي كه همو در برگردان تركيبِ «صلوة العشاء» در همان آيه به استفاده از تركيب وصفي (molitvy vechernei) عدول كرده است.سابلوكوف نيز در ترجمه خود، در مورد اضافه بيان ظرف، روشي واحد اتخاذ نكرده و با وجود تكيه بر شكل اضافي در برگردانِ تعبير «خلفاء الارض»(نمل / 62)، براي ترجمه تعبيرهاي «صلوة الفجر» و «صلوة العشاء»(نور / 58)، از تركيب وصفي (utrennei molitvy; vechernei molitvy) بهره جسته است.