بیشترلیست موضوعات حفظ حوزه هاى علميه رجال دين در نجف و كربلا. حفظ هويت و مكانت اجتماعى چاره كار شناسايى عوامل بازدارنده مبارزه فرهنگى با ديرينه گرايى حفظ ارزشهاى حوزوى توضیحاتافزودن یادداشت جدید
(مدعيان اصلاح طلبى كه بسيارى از آنها علاقه اى به ديانت ندارند زيادند و در كمين احساسات نو و بلند نسل امروزند. اگر اسلام و روحانيت به حاجتها و خواسته ها و احساسات بلند اين ملّت پاسخ مثبت ندهند به سوى آن قبله هاى نوظهور متوجه خواهند شد.فكر كنيد آيا اگر سنگر اصلاحات را اين افراد اشغال كنند موجوديت اسلام و روحانيت به خطر نخواهد افتاد؟25)بنابراين حوزه وظيفه دارد افزون بر تربيت افرادى توانمند براى برآوردن نيازهاى حوزوى نيروهايى را نيز براى انجام وظايف و رسالتهاى برون حوزوى تربيت كند. نيروهايى كه به انتظارات امت اسلامى و نظام اسلامى پاسخ گويند.2 . حفظ حوزه در گرو اصلاح: نيازهاى عميق و گسترده ياد شده هرگز در شرايط نابسامانى و بى تشكيلاتى به شكل درست پاسخ گفته نخواهد شد; بنابراين حفظ هويت صنفى حوزه رابطه اى تنگاتنگ با مسأله ساماندهى و سياستگذارى پيدا مى كند. بر همين اساس بسيارى از عالمان دلسوز چهره هاى بيدار و واقع نگر براى حفظ حوزه بويژه در دنياى امروز بازسازى و ساماندهى آن را از ضروريات مى دانند. بى توجهى و سهل انگارى در برطرف كردن كاستيها و حلّ مشكلات ضرر جبران ناپذير و چه بسا انهدام حوزه و انحلال صورى يا معنوى آن را در پى داشته باشد; از اين روى بايد با تلاشى صادقانه و خالصانه و واقع گرايانه به بازسازى حوزه براى حفظ آن پرداخت. حفظ حوزه به اين نيست كه وضع موجود پاسدارى شود بلكه حفظ حوزه در اين است كه آن به آن از بدنه آن آفت زدايى شود نيروهاى مزاحم و بازدارنده از رشد و كمال از سر راه برداشته شوند افكار كهنه جاى خود را با افكار نو عوض كنند و…به گفته شهيد مطهرى:(ثابت نگاهداشتن سازمان روحانيت در وضع فعلى آن به انقراض آن منتهى خواهد شد. اين مطلب را حدود ده سال است كه بارها و بارها تكرار كرده ام و گفته ام كه: روحانيت يك درخت آفت زده است و بايد با آفتهايش مبارزه كرد. اما كسى كه مى گويد دست به تركيب اين درخت نزنيد معناى سخنش اين است كه با آفتهاى آن هم مبارزه نكنيد و اين باعث مى شود كه اين آفتها درخت را از بين ببرند26.)شهيد مطهّرى در سخن بالا براى حفظ حوزه به دو مطلب مهم و اساسى اشاره دارد:1 . ضرورت تحول در ساختار فعلى حوزه. اگر در گذشته به لحاظ محدود بودن زمينه فعاليتهاى اجتماعى و ديگر عوامل نيازى به تشكيل سازمانى گسترده مطرح نبوده است امّا امروز با توجه به نيازها و انتظارات گسترده امّت و نظام اسلامى و هم چنين زمينه هاى بى شمار فعاليتهاى فرهنگى و… كارآيى نوينى از حوزه ها انتظار مى رود; از اين روى حوزه نمى تواند با همان وضع پيشين به راه خود ادامه دهد و رسالت خود را به انجام برساند.2 . افزون بر ساختارى صحيح و مناسب بايد با آفتهايى كه دامن گير حوزه شده و يا امكان دارد در معرض آنها قرار گيرد به شدّت مبارزه شود; چرا كه در حقيقت حوزه علميه همانند باغستانى است كه براى حفظ آن هم بايد آب و خاك مناسب فراهم كنيم و هم با آفات آن مانند: شتّه پشه و ساير حشرات زيانبخش مبارزه كنيم.آفت زدايى آماده سازى زمينه هاى رشد و كمال بدون نظم و انضباط و برنامه ريزى دقيق و حساب شده نمى شود.در يك نهاد از هم گسسته كه هيچ چيز در جاى خود قرار ندارد اعضاى آن شناسايى نشده اند و از چند و چون كار آنان كسى آگاهى دقيق ندارد افراد سالم و ناسالم آن بازشناخته نشده اند از پيرامون و در و دروازه آن به طور جدّى و كارشناسانه پاسدارى نمى شود و نيروهاى آلوده كننده شناسايى نشده اند چگونه مى شود از خطرها جلوگيرى كرد. خطر شناخته شده نيست نه خطرهاى داخلى و نه خطرهاى خارجى. اكنون چه كسانى در كار ويرانگريند و با چه ويژگيهايى؟ شناخته شده نيستند و يا چه نيروهايى از سلامت كامل برخوردارند و در سر سوداى اصلاح دارند و چه ويژگيهايى دارند و… نيز ناشناخته اند.تنها با حفظ نظم و برنامه ريزى مى شود اين راه بس دشوار و پرسنگلاخ را پيمود و بر دشواريها پيروز شد وگرنه با اين پراكندگى و اختلاف آرا و سليقه ها و گاه خداى ناخواسته ميدان دار شدن هواهاى نفسانى نمى شود از آفتها و موريانه هايى كه به جان حوزه افتاده اند و از هر سو حمله ور شده اند جلوگيرى كرد. تحجر بيداد مى كند كژانديشى در قالب جديد و با استفاده از امكانات حوزوى و نظام جمهورى اسلامى با انديشه ناب كه خمينى عزيز در پاى آن عمر خود را فدا كرد در افتاده; امّا به خاطر بى نظمى و هرج و مرج و از قاعده بيرون رفتن همه چيز و نبود مركزى بيدار و هوشيار براى رويارويى با اين آفتها جبهه تحجر و كژانديشى و خرافه روز به روز قوى تر مى شود و جبهه فكر ناب روز به روز نحيف تر.اين است كه بسيارى از مصلحان بر قرارى نظم و انضباط در حوزه را سرلوحه برنامه خويش قرار داده بودند.امام در اين باره مى گويد: