يكي از نكات قابل توجه در مبحث مديريت از ديدگاه شهيد بهشتي و همچنين سيره عملي ايشان، چگونگي تأمين نيروست. شهيد بهشتي، كشف نيروهاي لازم براي بر عهده گرفتن مسئوليتها را در سطوح مختلف از جمله اقداماتي ميدانست كه خود مديران در هر سطحي كه هستند ميتوانند انجام دهند. ايشان معتقد بودند پيدا كردن افراد عادل، صادق و قابل اعتماد و سپردن كارها به آنها يكي از اصول مديريت است.50نكته قابل توجه اينكه شهيد بهشتي، خود به اين اصل پايبند بود و در همه حال خود را موظف ميدانست در پي كشف نيروهاي جديد باشد؛ به گونهاي كه اين نكته را گاهي در سخنرانيهاي عمومي خود نيز اظهار ميكرد و از اينكه توانسته است افراد شايستهاي براي قبول مسئوليت كشف كند خوشحال بود.51مديريت و جاذبه و دافعهنيروهاي موجود در جامعه از نظر شهيد بهشتي به سه دسته تقسيم ميشوند: يك دسته كساني كه صادق و قابل اعتماد و كاردان هستند. دسته دوم افراد بيتفاوت يا كم تفاوت و دسته سوم كساني كه چنان فاسدند كه اميدي به اصلاحشان نيست.تكليف دسته اول روشن است. آنها نيروهايي هستند كه ميتوان بدون هيچ مشكلي كارها را به آنها سپرد. نظر شهيد بهشتي در باره دسته دوم اين است كه بايد براي جذب آنها تلاش كرد و به آنها فرصت خودسازي داده شود و در باره دسته سوم معتقدند بايد دفع، و از جريان اجتماعي بركنار گردند.52نكته مهمي كه در زمينه جذب نيرو توسط مديريت جامعه در نگاه شهيد بهشتي به چشم ميخورد، جايگاهي است كه ايشان براي جوانان قائل هستند. اين جايگاه در بيان شهيد بهشتي اين چنين ترسيم شده است: «بايد نسل جوان با ايمان را به ميدان كار بياوريم و با خاميهايشان بسازيم و از خودسازيهايشان لذت ببريم و آينده را به دست آنان بسپاريم.»53
مديريت و اقتضاي زمان و مكان
توجه به اقتضاي زمان و مكان، اهرم و امكان مهمي است كه در اختيار حاكم اسلامي براي تأمين مصالح عامه قرار دارد. اين امكان، مبناي بينش فقهي شهيد بهشتي در مسأله حكومت ديني است. با تكيه بر همين بينش است كه ايشان در مسأله تعارض مرجعيت و رهبري، نظر رهبر و حاكم اسلامي را بر نظر ساير فقيهان حتي مراجع، مقدم ميدانند.54 اين نظر، اهميت بلامعارض بودن مديريت را در سطح جامعه از ديدگاه شهيد بهشتي نشان ميدهد.بر همين اساس است كه دولت اسلامي حق وضع ماليات به تناسب نياز حكومت و تعيين نرخ كالاها و نظارت بر معاملات را دارد و آيتاللّه بهشتي، واگذاشتن جامعه به انصاف كاسبها و خودداري از نرخگذاري را خلاف احتياط فقهي ميداند و معتقد است در يك جامعه اسلامي چنين چيزي پذيرفته نيست.55 به همين موازات در رعايت احكام فقهي و اجراي آنها، مطلقگرايي تفكري غيرمنطقي است كه مانع حل مشكلات جامعه بر اساس بينش ديني و مصالح عامه ميشود.در مبحث بانكداري با اينكه شهيد بهشتي جريان موجود بانكها را در جهان امروز، جرياني فاسد و ظالم و آلوده به ربا ميداند و به همين دليل در دوران قبل از پيروزي انقلاب اسلامي و استقرار نظام جمهوري اسلامي در ايران تأسيس صندوقهاي قرضالحسنه را براي آلوده نشدن مردم به بانكهاي ربوي توصيه ميكرد، در عين حال از آنجا كه تأمين امنيت پول و نگهداري بيخطر آن در صندوقهاي قرضالحسنه و ساير جاها ميسر نبوده و تنها بانكها بودند كه از امنيت كافي برخوردار بودند، سپردن پول به بانكها را براي افراد و حتي براي خود صندوقهاي قرضالحسنه مجاز ميدانستند و كساني را كه به اين طرز فكر خرده ميگرفتند به دليل مطلقگرايي نكوهش ميكردند و معتقد بودند اين طرز فكر نه تنها مفيد نيست بلكه به جريان سالم كارها لطمه ميزند.56 اين نظر، نشانه اهميتي است كه شهيد بهشتي براي نقش زمان و مكان در تصميمگيريها و عملكرد مديريتها قائل است.
فصل سوم ـ مباحث جانبي مديريت
نقش مديران در برخورد با آن دسته از مسائل جامعه، كه هر چند نه مستقيم ولي به گونهاي با مديريت مرتبط است، اهميت زيادي در چگونگي اداره جامعه دارد. مواردي از اين مسائل در نظريات شهيد بهشتي به چشم ميخورد كه در اين فصل به آنها ميپردازيم:انتخاب كارگزاران در مرحله انتقالدر نظام مبتني بر دين، مديريت بر اصولي استوار است كه بطور طبيعي زمينه براي اعمال آن اصول، فراهم و يا قابل فراهم كردن است. اين وضعيت در نظام ضد ديني يا غيرمبتني بر دين وجود ندارد. در چنين نظامهايي، آرمانگرايان و معتقدان به تأسيس حكومت ديني ميكوشند به هر مقدار كه ممكن باشد و در هر محدودهاي كه زمينه وجود داشته باشد، امكاناتي را براي تعامل سالم و مبتني بر دين فراهم كنند. اين، خود بخشي از اقداماتي است كه بايد براي تأسيس حكومت ديني صورت گيرد.پس از تأسيس حكومت اسلامي و در شرايطي كه نيروهاي كارگزار طبق ضوابط نظام غيرديني برگزيده شدهاند، سلوك مديران با اين كارگزاران و اصولاً گزينش مديران توسط نظام ديني، كار پيچيدهاي است. اين، در واقع مرحله انتقال از يك نظام ضد ديني يا غير ديني به نظام ديني، و وظيفه مديريت كلان جامعه در گزينش كارگزاران، بسيار پيچيده و دشوار است.شهيد بهشتي در اين زمينه معتقد به انتخاب نسبي است با اين شرط كه همواره تلاش بر كشف نيروهاي شايستهتر باشد:در مرحله انتقال از جامعه طاغوتي به جامعه مطلوب الهي اسلامي، در هرجا مؤمنترين و با تقواترين را به صورت نسبي انتخاب ميكنيم ولي در آن نسبت نميمانيم و درنگ نميكنيم، طوري عمل ميكنيم كه منتخب ما دو سال ديگر از منتخب امسال ما با ايمانتر، با تقواتر، مكتبيتر و آگاهتر باشد.57
مديريت و اقليتها
چگونگي رفتار با اقليتهاي ديني در زمينههاي مختلف از جمله مسائل مهمي است كه به هر حال مديريت جامعه مبتني بر حكومت ديني با آن سروكار خواهد داشت. آزادي بيان، آزادي عقيده و برخورداري از حقوق اجتماعي از موضوعات مهم اين مبحث هستند.از ديدگاه شهيد بهشتي، اقليتها در انجام مراسم ديني، داشتن انجمنهاي ديني و فرهنگي و تعليم و تربيت فرزندان بر اساس اعتقادات ديني خودآزادند و از نظر سياسي و اجتماعي وضعي مشابه مردم ديگر دارند.58 بدين ترتيب، در زمينه سپردن كار به اقليتها، ضابطه همان است كه در مبحث تعهد و تخصص توضيح داده شد؛ يعني از تخصص افرادي كه امين و قابل اعتماد هستند استفاده ميشود با اين قيد كه عدم پايبندي آنها به مكتب در ديگران اثر منفي نگذارد.59