مرض صداع - داستان هایی از اذکار و ختوم و ادعیه مجرب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان هایی از اذکار و ختوم و ادعیه مجرب - نسخه متنی

احمد میرخلف زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مرض صداع

(( ربيع الابرار )) نقل مى كند:

(( مامون )) در طوس به مرض صداع گرفتار شد و به هيچ وجه علاج نمى شد.

قيصر روم ، كلاهى براى او فرستاد و در نامه اى براى او نوشت ، شنيده ام به مرض صداع (سردرد) مبتلا شده
اى ، اين كلاه را برايت فرستادم كه بر سرت بگذارى تا دردت ساكت
شود.

(( مامون )) ترسيد كه در آن زهرى پنهان كرده باشد، دستور داد تا اول بر سر حاملش بگذارند، ديد كه به او
ضررى نرسيد، بعد امر كرد به سر كس ‍ ديگرى كه صداع داشت بگذارند.

وقتى كه گذاشتند، دردش ساكت شد.

آن وقت آن كلاه را بر سر خودش گذاشت ، دردش ساكت
شد.

تعجب كرد كه اين كلاه چه سِرى دارد، آن كلاه را شكافت ، ديد كه نوشته اى در آن است ، آن نوشته را باز
كرد، ديد كه نوشته :

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ كَمْ مِنْ نِعْمَةِ لِلّهِ فِى عِرْقٍ ساكِنٍ حَّم عَّسق لا
يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لايُنْزِفُونَ مِنْ كَلامِ الرَّحْمنِ خَمَدَتِ النِّيرانُ وَ لاحَوْلَ
وَ لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ وَ جالَ نَفْعُ الدَّواَّءِ فيكَ كَما يَجُولُ ماءُ الرَّبيعِ فِى
الْغُصْنِ.(24)

دِل دَرد

شخصى محضر مقدس (( حضرت رسول (ص )) ) مشرف شد و از درد شكمِ برادرش به آن حضرت شكايت كرد.

حضرت فرمودند:

به برادرت امر كن ، شربتى با آب گرم و عسل درست كند و بياشآمد.

آن مرد رفت و فرداى آن روز خدمت آن حضرت آمد و عرض كرد:

يا رسول اللّه ، آن شربت را به او آشاميدانيدم ولى اثرى نكرد.

(( حضرت رسول (ص )) ) فرمودند:

(( صدق اللّه و كذب بطن اخيك . )) يعنى : خدا راست گفته و شكم برادرت دروغ گفت .

برو به او شربت عسل بده و او را به سوره حمد تعويذ كن يعنى هفت مرتبه سوره حمد را بر آن شربت بخوان .

وقتى كه آن مرد رفت ، (( حضرت رسول (ص )) ) به حضرت اميرالمؤ منين (ع ) فرمودند:

اين مرد چون منافق بود از اين جهت آن شربت به او نفع نبخشيد.(25)

سفيدى چشم

(( يونس )) گفت :

ما بين ديدگانم سفيدى ظاهر شده بود به (( حضرت صادق (ع )) ) شكايت كردم .

آن حضرت فرمودند:

و ضو بگير و دو ركعت نماز بخوان و اين دعا را بگو:

يا اَللّهُ يا رَحْمنُ يا رَحيمُ يا سَميعَ الدَّعَواتِ يا مُعْطِىَ الْخَيْراتِ اَعْطِنى خَيْرَ
الدُّنْيا وَ خَيْرَالْآخِرَةِ وَقِنى شَرَّ الدُّنْيا وَ شَرِالاْخِرَةِ وَ اَذْهِبْ عَنى ما
اَجِدُ فَقَدْ غاضَنِى الاَْمْرُ وَ اَحْزَنَنى .

يونس گفت : هر آنچه را كه حضرت فرمود، به آن عمل كردم .

حق تعالى پيسى را از من زائل كرد. (( و له الحمد ))
و در روايت ديگر دارد:

حضرت فرمود:

چون ثلث آخر شب مى شود، در سجده آخر ركعت اول ، بگو:

يا عَلُّى يا عَظيمُ يا رَحْمنُ يا رَحيمُ يا سامِعَ الدَّعواتِ يا مُعْطِىَ الْخَيْراتِ صَلِّ

/ 25