اين مرثيه را جهت افصح البغاء سيد حسين روضه خوان گفته - ترجیع بند نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجیع بند - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين مرثيه را جهت افصح البغاء سيد حسين روضه خوان گفته





  • امسال نيست سوز محرم بسان پار
    امسال نيست زمزمه اى در جهان ولى
    امسال اشگها همه در ديده هاست جمع
    سيد حسين روضه كجا شد كه سقف چرخ
    سيد حسين روضه كجا شد كه پر كند
    سيد حسين روضه كجا شد كه سر دهد
    افسوس از آن كلام مر كه مي فكند
    صد حيف از آن عبارت دلكش كه مي كشيد
    اى مسجد از اسف تو بر اصحاب در ببيند
    اى حاضران كسى كه درين سال غايبست
    اى دوستان كنيد به يك قطره مردمى
    محراب را كه روى در او بود سال و مه
    منبر كه پايه پايه اش از پايبوس وى
    او رفت و داغ ماتميان نيم سوز ماند
    امسال كز بلاغت او ياد ميكنند
    وز خاك او علم نور ميرود
    گوئى گذشته است به خاكش شه شهيد
    امسال كز جهان شده دلتنگ و برده است
    دارد خرد گمان كه درايوان نشسته است در خدمت رسول بر اطراف منبرش
    در خدمت رسول بر اطراف منبرش



  • امسال ديده ها نه چو پارند اشگبار
    كو آن نواى زارى و آن ناله هاى زار
    اما روان نمي كندش يك سخن گذار
    سازد سيه ز آه محبان نوحه دار
    گوش فلك ز ناله دلهاى بى قرار
    سيلابهاى اشك به اين نيلگون حصار
    هم لرزه در زمين و هم آشوب در جدار
    از قعر جان ماتميان آه پرشرار
    وى منبر از فراق تو آتش ز خود برآر
    هست از شما بيارى و ذكرى اميدوار
    با چشم تر كنيد چو بر خاك او گذار
    پشتش خميده ماند ز حرمان هلال وار
    سرگرم بود پاى به گل ماند سوگوار
    وين داغ ماند بر جگر اهل روزگار
    بر ياد پار خاك نشينان دل فكار
    سوى فلك چو شعله ى خورشيد در غبار
    با والد ممجد و جد بزرگوار
    هنگامه را به ملك وسيع آن گران وقار
    منب نشين ز غايت تعظيم كردگار ارواح انبياء همه با چشم اشگبار
    ارواح انبياء همه با چشم اشگبار


/ 41