شرح سخن استاد - آشنایی با اندیشه های شهید مطهری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با اندیشه های شهید مطهری - نسخه متنی

احمد عابدینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نباشد و فقط رباى قرضى حرام باشد همين حيله هاى ربـايى كه الآن انجام مى دهند رواج مى يابد مثلا من به جاى اين كه بگويم صدمن گندم به شما قرض مى دهم كه سر سال صد و پنجاه من گـنـدم بـگـيرم مى گويم صد من گندم به شما مى فروشم در مقابل صـدو پـنـجـاه مـن گندم به نظر من اين طور آمده كه حكمت حرمت ربـاى مـعـاملى با اين كه از باب قرض نيست اين است كه قرض به ايـن صـورت در نـيـايـد هـمـين كارى كه اتفاقا معمول شده و به شـكلهاى مختلف به صورت حيل ربا در آمده است. ما در چند سال قبل در ايـن بـاره خـيـلى دقيق بحث كرديم و از روى مدارك فقهى ثابت كرديم كه حيل ربا شرعى نيست.)9

شرح سخن استاد

گاهى حرامها مانند رباى قرضى از نظر شرعى حرام اسـت كه شارع به هيچ روى حاضر نمى شود آن حرام رخ دهد و انجام پـذيـرد. آن گـاه افـزون بـر بيان جزاى شديد براى انجام دهنده دادوسـتد ربوى تمامى مقدماتى كه ممكن است انسان را به آن حرام برساند نيز حرام مى كند:

(الـذين ياكلون الربا لايقومون الا كما يقوم الذى يتخبطه الشيطان من المس ذلك بانهم قالوا انما البيع مثل الربا واحل الله البيع وحـرم الـربـا فمن جأه موعظه من ربه فانتهى فله ما سلف و امره الى الله و من عاد فاولئك اصحاب النار هم فيها خالدون.)10

كسانى كه ربا مى خورند بر نمى خيزند مگر مانند برخاستن كسى كه شـيـطـان بر اثر تماس آشفته سرش كرده است اين بدان سبب است كه گـفتند: (دادوستد مانند رباست) و حال آن كه خدا دادوستد را حلال و ربـا را حـرام گـردانـيـده اسـت. پـس هـر كسى اندرزى از جانب پـروردگارش به او رسيد و[ از رباخوارى] باز ايستاد آنچه گذشته از آن اوسـت

و كـارش بـه خـدا واگـذا مـى شـود وكـسـانى كه[ به ربـاخـوارى] بـازگردند آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.

در ايـن آيـه نكته هاى بسيارى وجود دارد ولى مانند دو نكته اى را كـه در صـدد آن بـوديـم: جـزاى شـديـد بـراى رباخوار و بستن راههايى را كه به رباخوارى مى انجامد شرح مى دهيم.

1. بـيان تنبيه ها و كيفرهاى شديد براى رباخوار

برخاستن آنان مـانـنـد بـرخـاسـتن كسى است كه شيطان زده باشد. حال شايد مراد بـرخاستن از گور باشد كه اشاره به عذاب آخرتى دارد و شايد مراد بـرخاستن و قوام جامعه ربا زده در همين دنيا را بگويد كه جامعه ربـا زده قوام و پا برجايى آن مانند انسان جن زده است. آيه در صـدد بـيـان اثـر وضـعى و طبيعى رباخوارى است. بدى واقعى دنياى خـوبـى را كـه رباخوار براى خود مى انگارد به او مى نماياند و شـايـد اشاره به هر دو عذاب باشد كه اين احتمال به نظر نگارنده قوى تر است; زيرا راه آخرت ادامه راه دنيا و نتيجه آن است و در نـتـيجه مى توان گفت كه صدر آيه عذاب دنيايى و آخرتى رباخوار را يـكـجـا مطرح مى كند. و چه عذابى بالاتر از اين كه در دنيا و آخـرت انـسان جن زده شيطان زده و به صورت غيرعاقل نمايان شود. بـاز در ذيـل آيه نيز از جاودانه بودن در عذاب رباخوارى كه پس از بـيـان حـكـم الـهـى موعظه و پند نگيرد و بر مسير باطل خود ادامـه دهـد خـبر مى دهد. در صورتى كه در آيات ديگر اين عذاب مخصوص كافران مرتدان و تحريف گران از روى علم و عمد است:

(والـذيـن كـفـروا و كـذبوا بآياتنا اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون.)11

و در آيـه 79 هـمين سوره خبر از يهوديان تحريف گر مى دهد كه از پـيش خود چيزهايى مى نوشتند و آن را كتاب الهى جلوه مى دادند و بـاز مـى گـفـتـند: ما در پيشگاه خدا مقرب هستيم و بر فرض عذاب شـدن عـذابـى زود گذر براى ما خواهد بود كه در پاسخ به اينان خداوند مى فرمايد:

(فاولئك اصحاب النار هم فيها خالدون.)12

و در آيـه 217 هـمـين سوره پس از بيان حرام بودن جنگ در ماههاى حـرام و شـديـدتر از آن حرام بودن فتنه انگيزى و راندن مومنان از شهر مكه و... مى فرمايد:

(ولايـزالـون يـقـاتلونكم حتى يردوكم عن دينكم ان استطاعوا ومن يـرتـد مـنـكـم عن دينه فيمت و هو كافر فاولئك حبطت اعمالهم فى الدنيا والآخره واولئك اصحاب النار هم فيها خالدون.)

و آنـان پـيـوسـتـه بـا شما مى ستيزند تا شما را از دينتان بر گـردانـنـد و كـسـانـى از شما كه از دين بر گردند و در حال كفر بـمـيرند كردارهايشان در دنيا و آخرت تباه مى شود و ايشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.

در ايـن آيـه نـيـز جاويدان بودن در جهنم عذاب و كيفر از دين بـرگشتگانى است كه خود را باخته و برابر تلاش دشمن دست از عقيده و آيين درست و توحيدى خود برداشته اند.

(والذين كفروا اوليأهم الطاغوت يخرجونهم من النور الى الظلمات اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون.)13

ايـن آيه درباره كافران است كه طاغوت سرورى آنان را به عهده مى گـيرد و آنان را از نور به ظلمت مى برد. اينان نيز اهل آتش اند و در آن جاودانه خواهند ماند.

نـتـيـجه

جاودانه ماندن در آتش به عنوان يك عذاب در چهار آيه سـوره بـقـره براى كافران مرتدان و تحريف گران عمدى كتاب خدا مـطـرح شـد و خداوند در آيه 275 سوره بقره اين عذاب هولناك را بـراى ربـاخـوار عمدى قرار داده است. بنابراين عذاب ربا خوار بـرابـر عـذاب كـافـر و مرتد است. اين شدت در عذاب و سخت گيرى براى جلوگيرى كامل از رباخوارى است.

همين عذاب با همين واژگان در آيات: 116 سوره آل عمران 36 سوره اعـراف 5 سـوره رعـد و 27 سوره يونس ويژه كافران است و در آيه 17 از سـوره

رعـد ويـژه مـنـافقان. بنابراين فراز (اولئك اصحاب الـنـار هـم فـيـها خالدون) ده بار در قرآن ياد شده است كه پنج مـرتبه آن در سوره بقره و پنج بار در ديگر سوره هاى قرآن است و از ايـن ده بـار هـفت بار آن ويژه كافران يك بار ويژه عالمان تـحـريف گر يك بار ويژه منافقان و يك بار ويژه رباخواران است.

2. بـستن راههايى كه به رباخوارى مى انجامد

وسوسه هاى درونى و حـتى گاهى امورى كه در ظاهر به طور كامل عقلى است سبب مى شود كـه انـسان حرام الهى را بسان حلال آن بداند و در نتيجه عقل كه از حـجـتهاى بزرگ خدادادى و بلكه نخستين و برترين حجت است خود را كـنـار بـكشد و مهم ترين بازدارنده را از سر راه انجام حرام بـردارد و ربـا را مـانـند بيع اجاره و بسان آن بداند و بگويد چـطور اجاره دادن خانه و گرفتن كرايه آن جايز است و چطور اجاره دادن زيـور آلات عروس براى يك شب جايز است همين طور اجاره دادن پـول نيز جايز است. بنابراين كسى كه صدهزار تومان قرض مى دهد تـا سـال ديـگـر دويـست هزار تومان بگيرد يا صد هزار تومان مى دهـد تـا مـاهى ده هزار تومان بگيرد و پس از گذشت يك سال اصل پـول خـود را پس بگيرد اين نيز اجاره دادن پول است كه فردى از اجـاره بـه شمار مى رود و حرام نيست. يا كسى كه اتومبيل خود را بـه نقد به پنج ميليون تومان و يا به قسط يك ساله به شش ميليون مـى فروشد چه فرقى دارد با كسى كه پنج ميليون به كسى بدهد تا پـس از يـك سـال شش ميليون بگيرد؟ دومى مانند بيع است.

/ 12