مبحث پنجم : - لوازم الدین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لوازم الدین - نسخه متنی

عبد الله نورانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مبحث پنجم :

آن است كه امام بعد از پيغمبر بيواسطه اميرالمؤمنين علي عليه السلام است به نصّ قاطع متواتر كه از پيغمبر به ما رسيده است . چنانكه گفت : « يا علي ، تو جانشين مني بعد از من » ، و گفت : « تو وليّ هر مرد مؤمن و هر زن مؤمنه اي » ، و گفــــت : « تو پيشواي پرهيزگاران و پيشرو دست پا و روسفيداني » ، و گفت : « تو برادر مني و وصيّ و خليفؤ مني ، بعد از من قاضي دين مني » ، و دست آن حضرت را بگرفت و رو به مردم كرد و گفت : « اين جانشين من است بر شما بعد از من » ، و گفت : « سلام دهيد و درود فرستيد بر علي بدانكه او اميرمؤمنان است » . و بجز اين احاديث در اين باب بسيار است . و مؤيّد اين است آيؤ كريمه : « اِنّما و لِيُّكُم اللّه » ( مائدة / 5 / 55 ) ، و آيؤ شريفــؤ : « اليَومَ اكملتُ لكم دينكم » ، ( مائدة / 5 / 3 ) ، تا به آخر ، و آيؤ مجيدؤ : « يا أيّهاالرّسول بَلِّغ ما اُنزِلَ إليك مِن ربّك » ( مائده / 5 / 67 ) ، و آيؤ جليلؤ : « إنّما أنتَ مُنذِرٌ وَلكلّ قومٍ هــادٍ » ( رعد / 13 / 7 ) و آيؤ عظيمؤ : « فَقُل تعالوا ندع أنباءنا و أنباءكم و نساءنا و نسائكم وأنفسنا و أنفسكم » ( آل عمران / 3 / 61 ) ، و آيؤ : « إنّما يريداللّه ليذهب عنكم الرّجس أهلَ البيت و يطهرّكم تطهيرا » ( احزاب / 32 ) ، و آيؤ حميدؤ : « يا أيّها النّبيّ حسبك اللّه و مَن اتّبعكَ مِنَ المؤمنين » ( انفال / 8 / 64 ) . و آيات ديگر كه ذكر آن در اين مختصر مناسب نيست .

و دليل ديگر آن است كه آن حضرت را در آيه مباهله نفس رسول خواند و رسول خود به اتفّاق همه از همؤ خلق افضل بود ، بنابراين وي نيز مثل رسول بايد كه از همه افضل بود ، پس بايد كه امام او بود . و ديگر پيغمبر9 را در مباهله احتياج به وجود شريف او شد نه به ديگري و ديگر وي معصوم بود و هيچ يك از جماعتي كه ديگران مدّعي امامت ايشانند به اجماع معصوم نباشند . و ديگر از همؤ اصحاب فاضلتر بود ، زيرا كه در جميع وقايع و مشكلات به وي رجوع مي گرديد و وي به هيچ كس در هيچ قضيّه اي رجوع نكرد . و ديگر رسول6 در حق وي گفت كه : « علي داناترين شما است » . و بعد از وي هم تمام علما و فضلا در حجج و بيّنات به وي مستند مي شوند .

و مشايخ صوفيّه و اكابر محققين در طريق خود به وي متمسك و معتصم اند . و ديگر نفرت و زهد وي از مال و جاه دنيا بيشتر از همؤ زاهدان بود ، چنانكه گفت : « عجوزؤ دنيا ! من ترا سه طلاق دادم تا ديگر رجوع من به تو هرگز روا نبود » . و گفت : « دنيا و آخرت را چون مشرق و مغرب يافتم كه هرچند به يكي از آن نزديكتر گردي از آن ديگري دورتر شوي » . و گفت : دنياي شما در نظر من خوارتر است از برگ گياهي كه در دهن ملخي باشد كه آن را قايم دارد ، و چه شده است علي را كه ميل كند به نعمت فاني و لذّت غيرباقي » . و گفت : « واللّه ، هر آينه دنياي شما اينكه مي بينيد و مي خواهيد خوارتر است در چشم من از پاچه خوكي كه در دست پيسي باشد »

. و گفت : « نعمت و دولت دنيا به ماري ماند كه نرم و اندرون پر زهر بود » . و زهي احمق بي حميّت كه گرد وي بگردد و از اين است كه هركس محبّ و پيرو وي است البته از متاع دنيا متنفر و مستوحش مي باشد و هر كه به خلاف اين بود مخالف وي بود . و ديگر جهادي كه وي كرد در اسلام و قوتّي كه وي داد دين را تا به حدّي كه نفس نفيس خود را فداي رسول كرد و در جاي وي خوابيد ، و آن غير از وي از هيچ كس نيامد . و ديگر عابدترين مردمان بود ، چنانكه گاهي مي شد كه شبي هزار ركعت نماز كردي ، و پيشاني مباركش از كثرت سجود چون زانوي شتر مي نمودي . و ديگر معجزه ها بر دست او ظاهر شد : مثل كندن در خيبر كه هفتاد كس از زورمندان آن را به جاي خود نتوانستند برد . و ديگر در راه بني مصطلق محاربه كرد با جنيّان كه قصد آزار رسول داشتند و بسياري از ايشان را بكشت . و ديگر در سر منبر مسجد كوفه اژدهايي را كه از حاكمان جنيّان بود در ميان جمع كثيري در مسأله اي كه بر او مشكل شده بود آن حلاّل مشكلات جواب نيكو داد و راهي ساخت . و ديگر آفتاب را بعد از غروب به وقت عصر برگردانيد . و به غيراز اين مذكورات دلايل بسيار است .

پس بايد كه امام انام و جانشين رسول عليهماالسلام و رهنماي خواص و عوام وي بود ، و بعد از او فرزند سعادتمندش امام حسن عليه السلام ، و بعد از آن فرزند ارجمندش امام حسين (ع) ، و بعد از او پسر او امام زين العابدين (ع) ، و بعد از او پسر او امام محمّد باقر (ع) ، و بعد از او پسر او امام جعفرصادق (ع) ، و بعد از او امام موسي كاظم (ع) ، و بعد از او پسر او امام علي ابن موسي الرضا (ع) ، و بعد از او پسر او امام محمدتقي (ع) ، و بعد از او پسر او امام علي النقي (ع) ، و بعد از او پسر او امام حسن عسكري (ع) ، و بعد از او پسر او مهدي صاحب العصروالزمان عليه و عليهم صلوات الرّحمن . و از جملؤ دلايل آن اين نقل متواتر است كه : شخصي يهودي ، جندل نام ، در خدمت پيغمبر9 مسلمان شد ، و از آن پرسيد كه بعد از تو پيشوايان امّت و جانشينان تو ميان ايشان چند باشند . پيغمبر گفت : « اوصياي من بعد از من به عدد نقباي بني اسرائيل باشند .

اوّل ايشان سيّد اوصيا و وارث انبيا ، پدر ائمؤ نجبا ، عليّ ابن ابي طالب عليه السلام ، پس از وي فرزندان او حسن و حسين ، و چون مدّت حسين منقضي شود قيام كند به امر امامت پسر او علي كه ملقّب به زين العابدين بود ، پس چون منقضي شود مدّت او نيز قيام نمايد بدان امر پسر او محمّد نام كه خوانده مي شود به باقر ، و چون زمان وي منقضي شود بايستد بدان امر پسر او جعفر مدعوّ به صادق ، و بعد از انقضاي امام جعفر قايم دارد آن امر را پسر او موسي مسمّي به كاظم ، پس چون بگذرد مدّت موسي قيام كند بدان امر پسر او علي كه نام برده شود به رضا ، و بعد از گذشتن روزگار وي بپا دارد آن امر را پسر او محمّد كه خوانده شود به تقي ، و بعد از انقضاي ايّام وي قيام نمايد بدان امر پسر او علي مسمّي به نقي ، و چون بگذرد زمان وي قيام كند بدان امر بعد از او پسر او حسن كه خوانده شود به امين ، و پس از آن كه زمان وي نيز منقضي شود قايم دارد آن امر را پسر خلف او حجّت خداي و غايب شود از امّت . پس از آن رسول (ص) برخاست .

جندل گفت : يا رسول اللّه ، بتحقيق كه ما يافته ايم و ديده ايم اينها را كه تو مي گويي در تورات ، و بتحقيق كه بشارت داده است ما را موسي بن عمران به وجود اوصياي تو از اولاد تو . پس از آن ، رسول6 اين آيه برخواند كه : « وَعَدَللّهُ الذّين آمَنُوا منكم وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ لَيَستَخلِفَنَّهُم في الأرضِ كما استَخلَفَ الذّيَن مِن قَبلِهِم وَلَيُمَكّننَّ لَهُم دِينَهُم الذّي ارتضي لَهُم وَ لَيُبَدَّلِنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم أمِنا يَعبُدوُنَنِي لايُشرِكوُنَ بِي شَيئا »

/ 13