لوازم الدین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لوازم الدین - نسخه متنی

عبد الله نورانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نور / 24 / 55 ) . و پس از آن جندل گفت : خوفِ آن بزرگان از چه خواهد بودن ؟ آن حضرت فرمود كه : در زمان هر كدام از ايشان شيطاني خواهد بود - يعني سلطان ظالمي - كه در برابر ايشان در آيد و ازار ايشان كند ، پس چون حق تعالي بزودي قائم ما را از غيبت بيرون آورد ، پر كند روي زمين را از عدل چنانكه پر كرده شده باشد از جور و ظلم . پس فرمود كه خوشا به حال آن كساني كه صابر باشند در غيبت وي و قائم باشند در طريقتِ ايشان . اين گروهند كه حق تعالي ايشان را وصف كرد در كتاب خودش و گفت : « الذين يؤمنون بالغيب » ( بقرة ، 3 ) ، و گفت : « اولئك حزبُ اللّه ، إلا اِنّ حزبَ اللّه هم المُفلِحوُنَ » ( مجادله / 58 / 22 ) ، ( بحارالانوار ، ج 36 ، ص 304 - 306 ) . و مروي است كه پيغمبر (ص) در حقّ حضرت امام حسين (ع) گفت كه : « اين فرزند من امام است و پسر امام است و برادر امام است و پدر نه امام است كه نهم ايشان قائم ايشان باشد » ( بحارالانوار ، ج 36 ، ص 313 ) . و نيز مقرّر است كه هر لاحق از ائمّه امام است به نصّ سابق . فصل هفتم در بيان معاد و اثبات قيامت جسماني و روحاني و از دلايل آن : يكي اجماع و اتّفاق همؤ مسلمانان است بر وجوبِ وقوع واقعؤ مهمّؤ آن ، و هرچه كه اهل ملل در آن متّفق باشند آن حق و صدق باشد ، پس معاد البته بايد كه واقع شود .

و ديگر : اگر باري ديگر حق تعالي مردگان را زنده نگرداند تكليف قبيح و مشقّت بي فايده مي باشد ، و آن خود بر حق تعالي مُحال بود . و ديگر : وقوع واقعه امري است ممكن و مقدور قدرت حضرت حق ، و شارع صادق خبر داد از واقع شدن آن ، پس بايد كه واقع شود . و ديگر : در قرآن مجيد آياتِ محكماتِ بينّات در انكار بر منكران بسيار است . مثل آيؤ كريمه : « أيَحسَبُ الإنسانُ اَن لَن نَجمعَ عِظامَهُ . بَلي قادرين علي أن نسوّي بَنانَــــهُ » ( قيامه / 75 / 4 ) . و آيؤ مجيده : « وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً و نَسِيَ خَلقَهُ . قال : مَن يُحيي العِظامَ و هِيَ رميمٌ .

قل يُحيِيها الذّي أنشأها أوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلقٍ عَلِيمٌ » ( يس / 36 / 78 ) . و مثل آيؤ جليلؤ : « اَفلا يعلمُ إذا بُعثِرَ ما في القُبوُر وَ حُصِّلَ ما في الصّدور » ( عاديــات / 100 / 10 ) . پس هر كه او را حقّي و عوضي بود بر خدا يا ديگري را در ذّمؤ او حقّي و عوضي بود آفريدن او بار ديگر از روي عقل واجب بود تا حق به حقدار برسد ، و هر كه نه چنين باشد ، مثل انسان غيرمكلّف و ساير حيوانات واجب است اعتقاد به اعادؤ آن از روي نقل . چنانكه حق تعالي گفت : « وإذا الوحوشُ حُشِرت » ( تكوير ، 5 ) ، و گفت : « وَإذا المؤودة سُئلت » ( تكوير / 81 / 8 ) . دليل نقلي حقيقت معاد روحاني كه مبناي آن بر بقاي نفس است بعد از خرابي بدن اين آيؤ جميلؤ است كه : « وَلا تَحسَبنّ الذينَ قُتِلوا في سبيل اللّهِ أمواتا ، بل أحياءٌ عند ربهم يرزقون » ( آل عمران / 3 / 69 ) . و دليل عقل آن آنست كه بعضي از تكاليف و اعمال بدني است و بعضي روحاني . پس اعاده هر دو براي جزا دادن واجب و لازم است . و ديگر : مكلّف در واقع نفس ناطقه است و بدن آلت و مركب اوست ، پس در خور ثواب و عقاب او بود .

و ديگر : در معاد روحاني كم كسي را خلاف است . و بايد دانست كه واجب است اقرار و اعتراف نمودن به زبان و دل به جميع آنچه پيغمبر ،6 براي آن آمده است كه آن را به خلق برساند . مثل حقيّت عذاب قبر و عقاب گور ، به دليل آيؤ كريمؤ « النّارُ يُعرَضُونَ عَلَيها غُدُّوّا وَ عَشِيّا » ( غافر / 40 / 46 ) . و آيؤعظيمؤ : « وَيَومَ تقومُ السّاعَة أدخِلوُ اآلَ فِرعَونَ أشدَّ العَذابِ » ( غافر / 40 / 46 ) . و آيؤ شريفؤ « أمتَنّا اثنيتن وَ أحيينا اثنتين » ( غافر / 40 / 11 ) . و آيؤ مجيدؤ « اُغرقِوا فاُدخِلو نارا » ( نوح / 71 / 25 ) . و مانند حقيّتِ پل صراط . و در حديث آمده است كه آن پلي است كشيده شده بر سر جهنّم كه اوّلين و آخرين را بر سر او عبور مي افتد ، و آن باريگتر است از مو و تيزتر از شمشير . و آنكه در آيه آمده است كه : « و إنْ مِنكُم إلاّ وارِدُها » ( مريم ، 71 ) .- يعني هيچ يك از شما نيست مگر آنكه وي را گذر بر آتش مي افتد . اكثر آن است كه گذر بر صراط مراد است . و همچو مثل حقيّتِ ميزان ، چنانكه حق تعالي در قرآن از آن خبر داد و گفـــــت : « وَ نَضَعُ المَوازينَ القِسطَ لِيَومِ القيامِة » ( انبياء / 21 / 47 ) . و گفت : « فأمّا من ثقلت موازينُه فهو في عيشة راضية . و أمّا من خفّت موازينه فأمّه هاوية » ( قارعه / 101 / 6 ) . و در حديث آمده است كه آن ترازويي است كه بدان اعمال بندگان را بكشند ، و آن را دو كفّه و دو شاهين و زباني بود . و همچون حقيّت پريدن نامه هاي عمل در هوا ، و حقيّتِ حساب ، چنانكه حق تعالي گفت

: « و أمّا مَن أوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَسَوفَ يُحاسَبُ حِسابا يَسيرا » ( انشقــــاق / 8 ) ، « وُ كلَّ إنسانٍ ألزمناهُ طائرهُ في عُنُقِهِ وَ نُخِرجُ لَهُ يوم القيامَةِ كِتابا يلقاهُ مَنشورا » ( اسراء / 17 / 13 ) ، و گفت : « إنَّ اللّهَ سَريعُ الحِسابِ » ( مائده / 5 / 4 ) . و پيغمبر گفت : « حاسِبُوا أنفُسَكُم قَبلَ أن تُحاسبُوا وَزِنُوا أعمالَكم ج بميزان الحَياء ج قَبلَ أن توُ زَنُوا » ( بحارالأنـــوار ، ج 71 ، ص 265 ) . و حقيّتِ دوزخ و بهشت و ثواب و عقاب و دوام آن ، چنانكه حق تعالي گفت : « وَ اُزلَفِتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقينْ » ( شعراء / 26 / 90 ) ، و گفت : « خالدينَ فيها اَبَدا » ( نساء / 4 / 169 ) گفت : « وَ بُرِزّت الحَجيمُ لِلْغاوين » و گفت : « خالِدينَ فيها اَبَدا » ( نساء / 4 / 169 ) ، و گفت : « جَزاءً بما كانوا يَعْمَلوُن » ( واقعة / 56 / 24 ) . و تفاصيل كل اين مذكورات را چنانكه شارع آشكار كرده است تصديق بايد نمود ، و به نوعي كه مُخْبر صادق خبر داده حق بايد دانست ، زيرا كه اينها امر چندي اند و ممكن و حق تعالي قادر علي الاطلاق است . پس شك را به دل راه نبايد داد . و بايد دانست كه مؤمن عاصي مُخلّد در دوزخ نخواهد ماند اگرچه بي توبه بميرد ، و به واسطؤ اصل ايمان به مقتضاي آيؤ كريمه كه

: « فَمَن يَعْمَل مثقالَ ذرّةٍ خَيرا يَرَهُ » ( زلزلة / 99 / 7 ) و محتمل كه در اصل به دوزخ نرود به سبب عفو و آمرزش حق تعالي و با شفاعت رسول خدا و ائمؤ هدي ، چنانكه حق تعالي گفت : « اِنَّ اللّهِ لا يَغفِرُ أنْ يُشركَ بِه وَ يَغْفرُ مادون ذلِكَ لِمَن يَشاءُ » ( نساء / 4 / 48 ) ، و گفت : « ولَسَوفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضـــــــي » ( ضحي / 93 / 5 ) . و بايد دانست كه توبه و بازگشت از معصيت در حال با نيّت عدم عود بدان در استقبال و ندامت كشيدن به فعل قبيح و ترك واجب بر هر مكلّفي واجب بود ، هم از روي عقل ، زيرا كه بدان دفع ضرر عاجل و آجل توان كرد ، و آن خود واجب بود ، و هم از روي نقل ، چنانكه خداي تعالي گفت

: « و تُوبُوا اِلي اللّهِ جَميعا اَيُّها الْمؤمنونَ لَعَلَكُمْ تُفلِحُونْ» ( نور / 24 / 31 ) . و توبه از بعضي گناهان دون بعضي جايز بود ، و از حقُ النّاس ابراء ذمه حاصل بايد كرد ، و از حق اللّه آنچه ادا كردني است ادا كند و آنچه قضا كردني است قضا نمايد ، و جز اين دو را اميدوار بايد بود . و بعد از توبه غفران را بعضي تفضّل مي دانند و جمعي واجب و لازم . و بايد دانست كه امربه معروف و نهي از منكر واجبِ عين بود و به قولي واجبِ كفايي بود به قولي هرگاه چهار شرط متحقق باشد . اوّل آنكه آمر و ناهي عالم بود به معروف و منكر تا بيم امر به منكر و نهي از معروف نباشد ، دوّم آنكه عقل و دل تجويز تأثير آن امر و نهي كند در نفس آن شخص كه به او مي فرمايند ، سوّم آنكه امن باشد از ضرر مالي و عرض و بدني كه به وي يا يكي از مسلمانان برسد ، چهارم آنكه برآينــــــده ج باشد ج نه بر گذشته كه آن ، عبث بود .

و دليل وجوب آن نقلي بود ، نه عقلي ، والاّ لازم آمدي كه بر حق تعالي نيز واجب باشد . پس بايستي كه هيچ كس فعل قبيح و ترك واجب نتواند كرد ، پس وجوب آن نقلي بود ، چنانكه حق تعالي گفت : « وَلْتَكُنْ مِنْكُم اُمّةٌ بدعُونَ إلي الْخَيرِ وَ يأمُرونَ بِالمعروُفِ وَ يَنْهَونَ عَن المُنكر » ( آل عمران / 3 / 104 ) . و پيغمبر9 گفت : « كه امر كنيد به يكديگر به نيكي و منع كنيد از بدي ، و اگر نه حق تعالي بدان شما را بر نيكان شما مسلّط كند و دعاي ايشان هرگز مستجاب نگردد » . به امداد مالك معين و سلطان مبين رسالؤ لوازم الدين به اتمام رسيد . در اين اثناء به الهام ملك علاّم به خاطر خطور كرد كه رسالؤ اعتقادات عمدة المجتهدين ، بهاءالملّة والدين رضوان اللّه عليه را كه به زبان تازي نوشته است به فارسي ترجمه كنم و عبارات مختصر آن طويل كنم و الفاظ مجمل آن اندك تفصيلي دهم تا توضيحي حاصل شود و فايده اش بيشتر گردد و امتياز حق از باطل حاصل گردد .

/ 13