هوشيارى، شرط نجات
امروزه وسائل ارتباط جمعى اگر چه در خدمت تبليغات همه جانبه و دائمى براى حفظ منابع اربابان و در خدمت آنها است، اما در عين حال همچون تيغ دو لبه بر عليه آنها هم كار مىكند.طراحان و گردانندگان چنين شعبدهبازيهاى فكرى از فرط خودخواهىاى كه بدان دچار هستند، گمان مىكنند مردم دنيا قدرت روحى مقابله و هوش و انديشه كشف مقاصد آنها را ندارند. امروزه با همه پيچيدگىهايى كه در تكنولوژى و از جمله در تكنولوژى ارتباطات وجود دارد، افراد بسيارى هستند كه با دانش و هوشيارى خود و با اتكا به قدرت ايمان، بر اين تكنيكها و پيچيدگىها آگاه شدهاند و هر قدر هم دنيا پيچيدهتر شود و هر قدر كامپيوتر و ماهواره و اطلاعات و شبكههاى اطلاعاتى و برنامه ريزى جهانى رشد و پيشرفت داشته باشد، به هر حال باز هم كسانى پيدا خواهند شد كه هم با علم و دانش خويش مسائل را بفهمند و هم با ايمان و اراده و قدرت روحى خود بتوانند در برابر دشمن قدار جهانى مقاومت ورزيده و با او به مقابله برخيزند.اما نكته در اين است كه در امان ماندن از سيطره القائات فكرى و مقابله با سياستها و تبليغات روانى دشمن، نيازمند آگاهى از روشها و شگردهاى او و داشتن شناخت و دانش و يك برنامه فرهنگى همه جانبه براى ايستادگى در مقابل تهاجم اوست.چه بايد كرد؟آيا اين امر كافى است كه همه ساله و در موقع فرا رسيدن سالگرد صدور فتواى امام، به اعلام غير قابل تجديد نظر بودن اين فتوا و تاكيد بر لزوم اجراى آن و به دنبال آن بيان اين مطلب از رسانههاى جمعى و مراكز دولتى و نهادها يا افراد حقيقى بسنده كنيم؟ (البته اين كار براى از ميان بردن شايعات و زدودن برخى از شبهات ايجاد شده در اطراف اين فتوا لازم است اما سخن در كفايت آن است.) آيا اين كافى است كه در بعضى از سالهاى گذشته سمينارهايى در ايران جهت تبيين فتواى امام تشكيل داده و متفكران كشورهاى اسلامى گرد هم آمده و در اين باب سخنرانى كنند؟ (اين در حالى است كه فتواى امام مورد توافق فريقين بوده و مسلمانان و علماى اسلامى دو مذهب بر درستى و اتقان آن از نظر شرعى و اسلامى اتفاق نظر دارند و علىالاصول اين مسئله براى خودشان حلشده است) فرض كنيم كه ما اين فتوا را در ميان خود تبيين كرديم; فايده و نفع آن براى ساير مردم جهان كه در معرض تبليغات سوء و دروغ پراكنى و تحريف واقعيات هستند چيست؟ آيا نبايد به اقدامات عملىتر و مؤثرترى در اين خصوص دست زد؟ آيا تاكنون از خود پرسيدهايم كه راجع به تبيين فتواى امام در عرصه رسانههاى ارتباطى چه كردهايم؟
بى گمان همان طور كه سوء تفاهمات موجود در صحنه افكار عمومى جهانى كه به نوبه خود معلول تبليغات و ساخت تصاوير واژگونه و ذهنيتهاى غير واقعى از كشور و انقلاب بوده است، اثر زيادى در تخريب ذهنيت مردم و انحراف افكار و ايجاد نفور در دلها نسبتبه ايران و انقلاب ما مىتواند داشته باشد; بىتوجهاى به نحوه تلقى مردم جهان - كه زير بمباران تبليغات رسانهاى غرب و صهيونيسم مىباشند - از حكم تاريخى امام نيز مىتواند ضربات جبران ناپذيرى را به ايده امام و انقلاب اسلامى بزند.ما نمىتوانيم نسبتبه تصوير ذهنى ديگران از احكام نورانى اسلام و از جمله اين فتوا نگران نباشيم. ما بايد دقيقا بدانيم كه افكار عمومى جهانى و عمدة مردم غرب راجع به كار سلمان رشدى و فتواى قتل او از سوى امام چه تصورى دارند و چگونه مىانديشند; تا با آگاهى كامل از اين مسئله بتوانيم در حد توان در اصلاح نگرشها بكوشيم و جوابهاى مناسب و مقتضى را در مقام تبيين اين فتوا، براى آنها بفرستيم. فراموش نكنيم كه حتى در داخل كشور خودمان نيز بسيارى از افراد - حتى بعضى از خواص(!) - به طور واضح و شفاف نمىدانند كه واقعا رشدى به خاطر انجام چه كارى مستحق مرگ شده گرچه از روى اخلاص و ارادتى كه به ساحت رسول گرامى اسلام(ص) دارند ذرهاى در مردود و مطرود بودن كار كسى كه به خود اجازه جسارت به آن وجود نازنين را بدهد ترديد به خود راه نمىدهند.مؤسسات عريض و طويل سياسى و فرهنگى در غرب و شبكههاى پيچيده اطلاعاتى دولتى و شخصى وابسته به آنها در سراسر جهان و غالبا در كشورهاى اروپايى و آمريكايى با صرف سرمايههاى گزاف ضمن ايجاد كانالهاى ارتباطى متعددو غير قابل كنترل براى سلمان رشدى به ادامه حمايت از وى پرداخته و با بسيج نيروهاى وابسته به خود در اين عرصه به مقابله با اقدامات مسلمانان پرداختهاند.به نظر مىرسد بايد در كنار اقدامات خودجوش مسلمانان در گوشه و كنار جهان و اقدامات سياسى متناسب از سوى دولتهاى اسلامى، همزمان با ايجاد موج جديدى از تبليغات روشنگرانه در مقام تبيين فتواى مهم و با ارزش امام خمينى (ره)بر آمد و به شبههها و سؤالات اذهان نيالوده و حقجو بويژه در ميان مردم غرب كه با مبانى و مبادى فكرى اسلام آشنايى لازم را ندارند، در اين مورد پاسخ داد. نوارنيت اين فتوا را نشان داد. منطق قوى حاكم بر آن را هويدا ساخت و اثر آن را در حمايت از كليت اديان الهى خاطرنشان نمود و خلاصه از زواياى گوناگون به آن پرداخت. اين امر، خود نهتنها به خنثى شدن تدريجى لجنپراكنىها و القاءات سوء دشمنان اسلام از طريق اين شبكه خواهد انجاميد بلكه در دراز مدت مىتواند به عامل مؤثرى در جهت جذب هر چه بيشتر نسل جديد و روشنضمير ملتهاى اسلامى و بلكه ساير ملل به سمت اسلام ناب محمدى6 تبديل شده و به اين وسيله گامى بلند به سوى صدور انديشههاى انقلاب اسلامى به سراسر جهان برداشته شود.