2 - ديدگاه مكتب اهل بيت عليهم السلام در عدالت صحابه:
مكتب اهل بيت عليهم السلام در پيروى از قرآن كريم، مىگويد:در بين صحابه مومنانى هستند كه خداى سبحان در قرآن كريم آنان را ستوده و درباره بيعت شجره فرموده:لقد رضى الله عن المومنين اذ يبا يعونك تحت الشجره فعلم ما فى قلوبهم فانزل السكينه عليهم و اثابهم فتحا قريبا.خداوند از مومنان - هنگامى كه در زير آن درخت با تو بيعت كردند - راضى شد و مىدانست كه در دلهاشان چه مىگذرد، از اين رو، آرامش را بر آنان نازل كرد و پيروزى نزديك را پاداششان داد. (23)همانگونه كه مشهود است، اين ستايش ويژه مومنان حاضر در بيعت شجره است و شامل منافقان حاضر مثل عبدالله بن ابى و ديگران نمى شود. (24)مكتب اهل بيت عليهم السلام، همچنين با پيروى از قرآن كريم، در ميان صحابه منافقينى را مىبيند كه خداوند در آيات بسيارى آنان را نكوهش كرده است. مانند اين سخن خداى متعال كه مىفرمايد:و ممن حولكم من الاعراب منافقون و من اهل المدينه مردوا على النفاق لا تعلمهم نحن نعلمهم سنعذبهم مرتين ثم يردون الى عذاب عظيم.برخى از كسانى كه پيرامون شمايند، از اعراب باديه نشين، منافقاند، و از اهل مدينه گروهى سخت پاى بند نفاقند. تو = پيامبر آنها را نمى شناسى، ولى ما آنها را مىشناسيم. بزودى آنها را دوبار مجازات مىكنيم، سپس بسوى عذاب عظيم رانده مىشوند.(25)آرى، در ميان صحابه افرادى بودند كه خداوند از افك (26) و تهمت آنان بر حريم رسول خدا صلّى الله عليه وآله خبر داده است - پناه بر خدا از چنين گفتارى!!و نيز، در بين صحابه كسانى بوده اند كه خداوند درباره آنان فرموده:و اذا راوا تجاره او لهوا انفضوا اليها و تركوك قائما.هنگامى كه تجارت يا لهو و بازيچه اى را ببينند پراكنده مىشوند و به سوى آن مىروند و تو = پيامبر را ايستاده به حال خود رها مىكنند. (27)اين واقعه هنگامى روى داد كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله در مسجد خويش در حال قيام خطبه جمعه مىخواندند.در ميان صحابه كسانى بودند كه مىخواستند رسول خدا صلّى الله عليه وآله را در عقبه هرشى - به هنگام بازگشت از تبوك (28) يا حجه الوداع (29) - مخفيانه ترور نمايند.يقينا شرافت صحبت و همراهى با رسول خدا صلّى الله عليه وآله برتر از شرافت ازدواج با آن حضرت نيست. زيرا، مصاحبت زنان رسول خدا خدا صلّى الله عليه وآله با او از برترين درجات هم صحبتى و همراهى است ؛ در عين حال، خداى متعال آنان را مخاطب ساخته و مىفرمايد:يا نساء النبى من يات منكن بفاحشه مبينه يضاعف لها العذاب ضعفين و كان ذلك على الله يسيرا * و من يقنت منكن لله و رسوله و تعمل صالحا نوتها اجرها مرتين و اعتدنا لها رزقا كريما * يا نساء النبى لستن كاحد من النساء ان اتقيتن... اى زنان پيامبر! هر كدام از شما گناه آشكار و فاحشى مرتكب شود عذاب او دو چندان خواهد بود، و اين براى خدا آسان است. و هر كس از شما براى خدا آسان است. و هر كس از شما براى خدا و پيامبرش فروتنى كند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دوبار خواهيم داد و براى رزق كريمى آماده كرده ايم. اى زنان پيامبر! شما همانند ديگر زنان نيستند اگر تقوا پيشه كنيد...(30)خداوند درباره دو تن از آنان فرموده:ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبكما و ان تظاهرا عليه فان الله هو مولاه و جبريل و صالح المومنين و الملائكه بعد ذلك ظهيرا - الى قوله تعالى - و ضرب الله مثلا للذين كفروا امراه نوح و امراه لوط كانتا تحت عبدين من عبادنا صالحين فخانتا هما فلن يغنيا عنهما من الله شيئا و قيل ادخل النار مع الداخلين * و ضرب الله مثلا للذين آمنوا امراه فرعون اذ قالت رب ابن لى عندك بيتا فى الجنه... و مريم ابنت عمران...اگر شما دو زن توبه كنيد به نفع شماست، زيرا دلهايتان از حق منحرف گشته، و اگر بر ضد او (پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم) همدست شويد يقينا خداوند و جبريل و صالح مومنان ياورش بوده و فرشتگان بعد از آن پشتيبان.... خداوند براى كسانى كه كافر شدند، زن نوح و زن لواط را مثل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو تن از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند، و آن دو مصاحبت و همراه به هيچ روى از خدا بى نيازشان نكردند و به آن دو گفته شد: با دوزخيان به آتش در آييد!و خداوند براى مومنان، زن فرعون را مثل زده است، آنگاه كه گفت: پروردگارا! براى من خانه اى در بهشت، نزد خودت، بنا كن... و همچنين مريم دخت عمران را... (31)رسول خدا صلّى الله عليه وآله در بيان حال برخى از صحابه در روز قيامت فرموده:و انه يجاء من امتى، فيوخذ بهم ذات الشمال فاقول يا رب اصيحابى، فيقال: انك لاتدرى ما احدثوا بغدك، فاقول كما قال العبد الصالح: و كنت عليهم شهيدا ما دمت فيهم فلما چ كنت انت الرقيب عليهم فيقال: ان هولاء لم يزالوا مرتدين على اعقابهم منذ فارقتهم.در روز قيامت افرادى از امتم را به صحنه آورده و به سوى جهنم مىرانند! من مىگويم: پروردگارا! اصحاب من! گفته مىشود: تو نمى دانى بعد از رفتنت چه بدعتها گذاردند! پس من نيز همان را مىگويم كه بنده صالح خدا عيسى بن مريم عليه السلام گفت: من تا زمانى كه در ميانشان بودم بر حالشان آگاهى داشتم، ولى هنگامى كه مرا از ميان آنها برگرفتى تو خود مراقب آنان بودى. (32)پس گفته مىشود: اين گروه از هنگامى كه از آنان جدا شدى، پيوسته از دين روى گردان و به گذشته هاى خود بازگشتند. (33)در روايت ديگرى آمده است:ليردون على ناس من اصحابى الحوض حتى عرفتهم اختلجوا دونى فاقول: اصحابى، فيقول: لا تدرى ما احدثوا بعدك.مردمانى از اصحابم را بر حوض كوثر نزد من آرند كه تا آنان را شناختم، از من جدايشان كنند! مىگويم: اصحاب من! مىگويد: تو نمى دانى بعد از رفتنت چه بدعتها گذاردند. (34)در صحيح مسلم چنين است:ليردن على الحوض رجال ممن صاحبنى حتى اذا رايتهم رفعوا الى اختلجوا دونى، فلا قولن: اى رب اصيحابى، فليقالن لى: انك لاتدرى ما احدثوا بعدك.مردمانى از اصحابم را بر حوض كوثر نزد من آرند كه تا آمدنشان به سوى خود را مىبينم از من جدايشان به سوى خود را مىبينم از من جدايشان كنند! مىگويم: پروردگارا اصحاب من! به من گفته مىشود: تو نمى دانى بعد از رفتنت چه بدعتها گذاردند. (35)