مقدّمه - کتاب نکوهش دنیا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کتاب نکوهش دنیا - نسخه متنی

سیدمحمد صادق عارف

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقدّمه

«بسم اللّه الرحمن الرحيم»

ستايش از آن خداوندى است كه به اولياى خود گرفتارى ها و آفت هاى دنيا را شناساند و عيب هاى دنيا را براى آنان آشكار ساخت، تا در شواهد و نشانه هاى آن بنگرند و خوبى ها و بدى هاى دنيا را بسنجند، و بدانند كه زشتى هاى دنيا بيش از زيبايى هاى آن است. و اميد به دنيا با بيم از آن برابرى نمى كند و طلوع آن از كسوف در امان نيست، ولى دنيا به صورت زنى نمكين است كه مردم به زيبايى آن تمايل دارند، در حالى كه دنيا در درون بدى هايى دارد كه رغبت كنندگان به وصال خود را هلاك مىكند، و در عين حال از جويندگان خود مىگريزد و نسبت به كسانى كه به او روى مىآورند بخل مىورزد، و هرگاه به كسى روى بياورد آن كس از شرّ و وبال آن در امان نيست. اگر ساعتى نيكى كند يك سال بدى كند، و اگر يك بار بدى كند آن را سنّت قرار مىدهد. بنابراين دايره هاى اقبال دنيا به بلاها نزديك است و تجارت دنيا طلبان زيان و ضرر است و آفت هاى دنيا پياپى سينه هاى طالبان آن را هدف تير قرار مىدهد و جريان احوال دنيا از خوارى طالبانش سخن مىگويد پس هر كه عزت دنيوى دارد و به خوارى دچار مىشود و هر كس در دنيا مال بسيار دارد به اندوه و حسرت گرفتار آيد. كار دنيا فرار از طالبان خود است و آن كه از دنيا مىگريزد دنيا وى را مىطلبد، هر كه به دنيا خدمت كند دنيا را از دست بدهد و هر كه از آن روى بگرداند با او همراهى كند. خالصى هاى آن از كدورت ها و تيرگى ها خالى نيست و شادى آن از تيرگى ها جدا نمى باشد؛ در پى سلامتى دنيا بيمارى است و جوانى دنيا به سوى پيرى در حركت است، و نعمت هاى آن نتيجه اى جز اندوه و پشيمانى ندارد، بنابراين دنيا بسيار حيله گر و فريبكار بسيار گريزان و پرنده است، همواره خود را براى طالبانش مىآرايد و هرگاه از دوستان دنيا شوند دندان هاى خود را به آنها نشان دهد و اسباب منظم را بر آنها پريشان سازد، و شگفتى هاى پنهان خود را بر ايشان آشكار كند و زهر كشنده خود را به آنان بچشاند، و تيرهاى خود را كه خطا نمى كند به طرف آنها نشانه رود. در همان حال كه دنياداران در رفاه و از دنيا شادمانند ناگهان به آنها پشت كند و گويى خوابى آشفته بود كه مىديدند آنگاه با بلاها و مصيبت هايش به آنان حمله ور شود و آنها را همانند كشته هاى درو شده پايمال كند (نابود سازد) و با كفن هايشان در زير خاك دفن كند، اگر كسى تمام روى زمين را مالك شود بزودى او را نابود مىسازد به طورى كه گويى چنين شخصى وجود نداشته است؛ دنياداران آرزوى شادمانى دارند و دنيا به آنها وعده دروغ مىدهد تا بسيار آرزوى شادمانى دارند و دنيا به آنها وعده دروغ مىدهد تا بسيار آرزو كنند و قصرها بسازند امّا قصرهايشان قبرها شود، و جمعشان پراكنده و سعى آنها هدر گردد و براى كار خدا اندازه معينى است.

و درود بر محمّد بنده و رسولش كه مژده و بيم دهنده براى جهانيان فرستاده شده است و درود و سلام بسيار بر خاندان و يارانش كه در دين پشتيبان او بودند و در برابر ستمگران ياور او.

امّا بعد، دنيا دشمن خدا و دوستان خدا و دشمن دشمنان خداست. امّا دشمنى دنيا به خدا به اين است كه راه را بر بندگان خدا مىبندد. از اين رو خدا از آن زمان كه دنيا را آفريده به آن نگاه نكرده است. (989) امّا دشمنى دنيا به دوستان خدا اين است كه خود را براى آنها آراسته است و درخشندگى و تازگى خود را شامل آنها ساخته تا تلخى صبر در بريدن از آن را بچشند و امّا دشمنى دنيا نسبت به دشمنان خدا اين است كه آنها را با مكر و حيله خود بتدريج زير نظر مىگيرد و با تورهاى خود شكارشان مىكند تا به آن اعتماد كنند. آنگاه آنها را خوار و از اول محتاج تر سازد پس از دنيا ميوه حسرت بچينند كه در برابر آن جگرها پاره مىشود، آن گاه براى هميشه آنان را از سعادت محروم مىسازد و آنها در فراق دنيا حسرت مىخورند و از حيله گرى هايش مىنالند و كسى به فريادشان نمى رسد بلكه به آنها گفته مىشود: «قال اخسئوا فيها و لا تكلمون؛ (990) اولئك الذين الشتروا الحياة الدنيا باالا خرة فلا يخفف عنهم العذاب و لا هم ينصرون» (991) و هرگاه گرفتارى ها و بدى هاى دنيا بسيار باشد ناگزير باى حقيقت دنيا و ماهيت آن را شناخت؛ و از حكمت آفرينش آن با توجه به دشمن بودنش آگاه شد، و راه هاى فريبكارى و بدى هاى آن را درك كرد زيرا كسى كه بدى را نمى شناسد از آن نمى پرهيزد و احتمال مىرود كه بدان گرفتار شود، و ما نكوهش دنيا و مثال هايش و حقيقت دنيا و شرح معانى آنها و انواع شغل هاى مربوط به دنيا و دليل نياز به شغل هاى اصولى، و علت روى گرداندن مردم از خدا به سبب سرگرمى به امور زايد دنيا را به خواست خدا شرح مىدهيم.

/ 6