عوامل ناهمسازی حکومت و مردم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عوامل ناهمسازی حکومت و مردم - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين است كه در كشورهاى فقير توسعه نيافته و عقب مانده از جهت علم و اقتصاد خشونت و اقتدار متكى به جبّاريت بيش از ساير انواع قدرت يافت مى شود.

در حقيقت زور و عضله كم مؤنه ترين رايج ترين و ابتدايى ترين منبع قدرت به شمار مى آيد. نيرويى است مشترك ميان انسان و حيوان!

ثروت و پول و قدرت اقتصادى در مرحله دوّم قرار دارد.

حكومت هر قدر از اقتصاد و توان مالى بيشترى برخوردار باشد بهتر مى تواند نيروهاى لازم را جذب كرده و مردم را آرام و قانع نگاهدارد.

(ضعف اساسى زور بيرحمانه و خشونت انعطاف ناپذيرى محض آن است. به سخنى كوتاه خشونت بدترين نوع قدرت را به وجود مى آورد.

به عكس ثروت به مراتب ابزار بهترى براى قدرت است. كيف پرپول انعطاف بيشترى دارد … بنابراين از زور خيلى انعطاف پذيرتر است. ثروت قدرتى از نوع متوسط به دست مى دهد.) 18

و امّا در صورتى كه اقتدار بر مسند دانايى و دانش تكيه داشته باشد مى تواند با ثبات ترين موجّه ترين و نيرومند ترين نوع قدرت را ترسيم كند.

(بهترين نوع قدرت از كاربرد دانايى حاصل مى شود … بهترين نوع قدرت به سادگى از بين نمى رود … از ميان سه منبع ريشه اى نظارت اجتماعى اين دانايى است كه انعطاف پذيرى بيشترى داشته … با دانايى درست فرد مى تواند در موقعيتهاى نامناسب پيشدستى كرده و وضعيّت را تحت كنترل خود در آورد و از هدر رفتن نيرو و پول جلوگيرى كند.) 19

البتّه ترسيمى كه ما از خشونت ثروت و دانايى ارائه داديم بيشتر توصيفى است. در حالى كه معمولاً قدرتها بسيارى از مواقع در كنار خشونت از ثروت و تزوير نيز سود مى جويند و يا همپاى دانايى از خشونت و اعمال قدرت اقتصادى چشم نمى پوشند!

در نظامهاى امپرياليستى و فرهنگهاى مادّى كه ارزشهاى اخلاقى و شرافت انسانى امرى اعتبارى و بى اصالت تلّقى مى شود دانايى تنها در خدمت تكاثر ثروت و تزايد زور در مى آيد.20

مغزها از پيش توسّط كمپانيها سرمايه داران بزرگ و مؤسّسات اقتصادى خريده مى شوند و نخستين كشفيّات علمى و تكنولوژى پيشرفته قبل از هر چيز در راستاى تهيه تسليحات و ابزار خشن تر و مخربّ تر قرار مى گيرد.

دانش مديريت راه بهتر استثماركردن و روان شناسى راه نفوذ قهرآميز در روح

توده ها و مسخ ايده هاى آنان در جهت اهداف مورد نظر را هموار مى سازد و … چنانكه بارزترين نمودهاى اين واقعيت تلخ را امروز در رابطه با آمريكا و ساير قدرتهاى صنعتى و اقتصادى جهان شاهديم و شايد فردا در مورد ژاپن و آلمانِ متّحد!

قدرتهاى استكبارى و سلطه جوى جهان اكنون به شدّت از عنصر دانايى براى اهداف امپرياليستى خود مايه مى گيرند. آنها به اين واقعيّت پى برده اند كه:

(اغلب مى توان دانايى و اطلاعات را طورى به كار گرفت كه طرف مقابل از برنامه كار ما براى اجراى نقشه اى خوشش بيايد. حتى مى تواند به وى القا كند كه در اصل اين فكر از خود او بوده است نه از ما.)21

عبارت فوق اظهارات يك جهان سوّمى يا يك مسلمان به اصطلاح بنيادگرا نيست اينها تجزيه و تحليهاى نويسنده اى است كه خود دست پرورده نظام فرهنگى امپرياليسم است و اين تحليها را نه در تقبيح سوء استفاده از قدرت بلكه به اهدافى ديگر و در خدمت به همان نظام انجام داده است. واقعيّتى است كه به هر حال خودشان هم زمزمه مى كنند و حتّى هراسى از افشاى آن ندارند.

و امّا ما چه هدفى را از طرح اين فصل دنبال مى كنيم.

آيا به حكومت اسلامى توصيه مى نماييم تا براى سلطه گرى به جاى استفاده از خشونت و تطميع به استفاده از دانايى پناه ببرد!

اين توصيه به چند دليل معقول است. نخست بدان جهت كه اصولاً قدرت و اقتدار هدف غايى حكومت اسلامى نيست تا از هر ابزارى در تحكيم آن سود جويد.

به تعبير ديگر هرگاه همّت نظام اسلامى صرفاً ازدياد قدرت باشد و قدرت را براى قدرت بخواهد از محتوا خالى شده است.

ثانياً دانايى به معنايى كه امروز كاربرد دارد و مورد اتّكاى قدرت در جهان قرار گرفته است از نوع حكمت و عرفان و فلسفه و اخلاق و فقه و حقوق و تفسير و كلام قديم و جديد نيست كه ما به توليد انبوه آن! دست يافته باشيم يا به هر حال زمينه ها و توان بالقوّه اش را در خود سهل الوصول بشماريم.

دانايى به معناى كنونى آن پشتوانه اى از مغزهاى پرنبوغى دارد كه با تطميع و تزوير

از جهان سوّم گردآورى شده اند تا چرخهاى اقتصاد و دانش شيطان بزرگ را به حركت در آورند!

دانايى به معناى كنونى آن دست كم پشتوانه اى چند ده ساله از سخت كوشى همّت و برنامه ريزيهاى دقيق آموزشى و طرحهاى كار آمد مديريّتى در ابعاد علمى و صنعتى و اقتصادى دارد و جمله اى شاعرانه نيست كه اكنون به آفريدن آن تصميم بگيريم و چند لحظه بعد آن را ويراستارى كنيم!

آنچه ما در مورد اقتدار حاكميّت در جامعه خويش مى توانيم بگوييم اين است كه نظام اجرايى و سيستم قانونگذارى با اتّكاى هر چه بيشتر بر امكانات علمى موجود در هرم جامعه و به كارگيرى انديشه هاى قوى تر و بنا نهادن برنامه ها تصميم گيريها بر نظريه هاى متقن علمى از ارائه برنامه هاى تنش زا و ايجاد بحرانهاى سياسى و اقتصادى خود را دور نگاهدارد.

/ 8