ادعانامه ای علیه تمدن غرب و دورنمائی از رسالت اسلام نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اين نكته است كه : تاوقتى روابط ميان دو جنس ( زن و مرد ) حالت اعتدال و ثباتىنيافته و بر اثر نظريه هاى
گوناگونى كه درباره ء جنس زن ابراز ميگردد
اين روابط نيز ميان دو قطب افراط و تقريط
در حال
نوسان است و اصولا تا آنگاه كه اين روابط
بر مبناى جهالت وضعف و هوس پى ريزى مى شوند
( نه بر مبناى
واقعيات و حقايق زندگى ) محال است كه زندگى انسانها روى آرامش و ثبات و اعتدال بخود ببيند .سامان كلى
جهان و همچنين بناى اخلاق انسانيت با آن قلمرو وسيع و مرز پهناور بر روى دو پايه استوار است يكى همين
روابط دو جنس است و ديگرى سيستم اقتصاد و چگونگى تقسيم ثروت .و نظر درباره ء چگونگى ايندو
يعنى
چگونگى روابط زن و مرد وكيفيت روابط اقتصادى
مبتنى بر كيفيت نظر و بينش درباره ء انسان است كه ما تا
آنجا كه وضع اين كتاب اجازه ميداد در صفحات پيشين از آن سخن گفتيم .ولى از آنجا كه اين موضوع يعنى
چگونگى روابط زن و مرد داراى اهميتى بسزا است
ناگزير بايد در اين بحث با توضيح بيشترى از آن سخن
گوئيم .اسلام كه برنامه ء الهى زندگى انسانها است
همت بر اين گماشته كه در مورد جنس زن بينشى صحيح
ارائه دهد و روابط ميان زن و مرد را بر اساس حقائقى كه در فطرت آدمى نهفته است مقرر سازد و اين روابط
را در هر يك از فروع عملى يا روانىاش