ادعانامه ای علیه تمدن غرب و دورنمائی از رسالت اسلام نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اخلاقى و پستى طبع بشمار مى رفت .براى اينكه كسى پرهيزگار و پاكدامن و داراى فضائل اخلاقى باشد
شرط
اول اين بود كه تجرد اختيار كند و يا لااقل با همسر خود مطلقا روابط زناشوئى نداشته باشد در مجامع
مذهبى مقرر شده بود كه رجال كليسا بايد با همسران خود در محل خلوت
تلاقى نكنند و ملاقات آنان با
همسرانشان بايد در حضور عموم و لااقل در حضوردو نفر از اعضاى كليسا باشد .خلاصه براى اينكه اعتقاد
به پليدى روابط جنسى و زناشوئى را با جان مردم آميخته سازند
از بزرگترين تلاشها دريغ نكردند ..براى
نمونه از اين آئين مذهبى ميتوان ياد كرد كه : اگر كسى از اعضاى كليسا در يكى از شبهاى عيد بطور تصادف
با همسر خود بسر مى برد
مجازاتش اين بود كه از عيد گرفتنو شركت در مراسم شادى عمومى محروم ماند
گويا تصور مى كردند كه با اين عمل
مرتكب گناهى شده اند كه حق شركت در محفل مقدس دينى را از آنان سلب
كرده است اين طرز فكر راهبانه آنچنان در مردم نفوذ كرد كه صفا و يكرنگى خانوادگى بكلى از ميان
ايشان رخت بربست
حتى مادر و فرزند نيز صميميت متقابل را از دست دادند
زيرا بطور مطلق
هرگونه
قرابت و پيوندى كه از زناشوئى حاصل مى شد بنظر آنان پليدى و گناه بود اين دو نظريه
نه تنها شأن و
موقعيت اخلاقى و اجتماعى