ادعانامه ای علیه تمدن غرب و دورنمائی از رسالت اسلام نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
لامپ سفيد هم در گوشه و كنار ديده مى شد .كم كم رقص دسته جمعى با آهنگ گرامافون گرم شد .بر روى
سن
ساقها و پاها موج مى زد
دستها به دور كمرها حلقه شده و سينه ها و لبها بر روى همقرار گرفته و
محوطه به يكپارچه عشق و شهوت
تبديل يافته بود ..( پدر مقدس از دفتر خود فرود آمد و ديدگان كنجكاو
خويش را بر روى صحنه ء رقص و مردمى كه در آن بودند گرداند
مردان و زنانى را كه نشسته و تماشاچى بودند
تشويق كرد كهآنها هم به پايكوبى مشغول شوند ..سپس مثل اينكه احساس كرده باشد لامپ هاى سفيد
تعدادشان به نسبت زياد و موجب بر هم زدن حالت خيال انگيز اين فضاى رمانتيك و رؤيائى است
با
تردستى و سبكى خاص آمريكائى ها در حالى كه سعى مى كرد حركات رقص را متوقف نكند و به زوج هاى رقصنده
تنه نزند
بطرف اين لامپ ها رفت و يكى يكى آنها را خاموش ساخت ..و به فضا حالت رؤيائى بيشترى بخشيد ..سپس به طرف گرامافون رفت تا صفحه ئى مناسبتر انتخاب كند و بتواند تماشاگران را تهييج و به شركت در
رقص وادار سازد ..ترانه ء آمريكائى معروفى را بنام But
a
y it is cold outside ) ولىهوا در بيرون سرد است
كوچولوى من ) انتخاب كرد .اين ترانه
شرح گفتگوئى است ميان دختر و پسر جوانى كه از شب نشينى برگشته
اند .جوان
دختر را به خانه ء خود برده است و دختر با خواهش به او مى گويد كه اجازه بدهد به خانه اش بر