بیشترلیست موضوعات ادعانامه اى عليه تمدن غرب ادعانامه اى عليه تمدن غرب و دورنمائى از رسالت اسلام نابودى انسان انسان موجود
ناشناخته سرگشتگى و اضطراب كيان انسان و سرشت و استعدادهاى وى آفريده ء يكتا و بى نظير انسان موجود اسرارآميز انسان موجود منفرد انسان در مكتب هاى غربى زن و روابط دو جنس نشانه ء انحطاط 1 سيستم هاى اجتماعى و اقتصادى نظام سرمايه دارى نظام سوسياليسم تمدنى ناسازگار با انسان انتقام فطرت راه نجات چيست ؟ راه نجات .. توضیحاتافزودن یادداشت جدید
اروپا ديديم باشد زيرا نه ارباب صاحب اختيارى وجود داشت و نه بردگانى بنام رعيت نه زارع تابع زمين بود و نه اراده ء ارباب بمنزله ء قانون بشمار مى آمد ..بلكه قانون همان قانونى بود كه از جانب خدا آمده بود .و اين وضع چنانكه مى بينيم با نظام فئوداليسم بمعنى اصطلاحى تاريخى كه صليبيان از نزديك ديده بودند تفاوت فراوان داشت .در مدت دو قرنى كه آتش جنگهاى صليبى از دو طرف بر افروخته بود تأثير و نفوذ محيط كار خود را كرد و اين اوضاع نمونه در روح دهها هزار صليبى ئى كه شاهد آن بودند و صدها هزار بلكه ميليونها نفرى كه داستانهاى آن را از بازگشتگان ديار اسلامى مى شنيدند تأثيرى عجيب باقى گذاشت .آميخته شدن اين تأثرات با جان و دل اروپائيان بود كه بانضمام عوامل محلى ديگر از قبيل پيدايش حرفه هاى گوناگون و شهرهاى بازرگانى و طبقه ء تجار و امتيازاتى كهاين طبقه در برابر كمك به اميران در جنگهاى صليبى يا جنگهاى داخلى بدست آوردند ( همين عواملى كه اروپائيان به ويژه طرفداران مكتب ماركس اصرار دارند آن را يگانه عوامل مؤثر بدانند ) و خلاصه عوامل گوناگون ديگر مجموعا انقلاب ضد رژيم فئوداليته را پى ريزى كرد .براستى كه نظام جابرانه و ننگينى بود و كرامت و شرافت انسان را به فجيع ترين شكلى پايمال مى ساخت .تنها تفاوتى كه با سيستم برده دارى داشت اين بود كه در اينجا بردگان زمين را خريد و فروش نمى كردند و طعمه ء درندگان نمى ساختند در حقيقت چيزى كه نخستين بار در اساس اين نظام جابرانه رخنه كرد يك موج اسلامى بود و با پيوستن عوامل محلى ديگر به آن يكباره اين نظام ننگين در هم فرو ريخت .