ادعانامه ای علیه تمدن غرب و دورنمائی از رسالت اسلام نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
قانون مندرج مى ساخت
رد كرد و گفت اين عبارت
با قانون اساسى كه صرفا براى گشايش رشته هاى اقتصادى
ئى كه تاكنون بدان دست يافته ايم كوشش ميكند
هيچ ارتباط مستقيمى نمى تواند داشته باشد .بدون
ترديد
بسيارى از سوسياليست ها به استالين در توصيفى كه از نظام سياسى و اقتصادى شوروى كنونى كرده
است حق نمى دهند
ولى ما با ملاحظه ء هدفهائى كه در راه تحقق دادن به آن مى كوشند
مى يابيم كه دو
عنوان سوسياليسم و كمونيسم وقتى به مرحله ء واقعيت قدم مى گذارند قابليت تغيير و تعديل
فراوانى پيدا مى كنند و اين موضوعى است كه هر انسانى با مراجعه به فرهنگ انگليسى آكسفورد ميتواند
بدان پى ببرد .چه
حقيقت و عصاره ء اين هر دو عنوان
آنست كه ابزار توليد بايد تحت اختيار و تصرف ملت
قرار گيرد ..ولى تاكنون هيچ فردى نتوانسته است بفهمد كه تسلط ملت بر ابزار توليد به چه صورتى قابل
تحققاست .و بهمين جهت است كه نظارت بر آن بنام ملت در اختيار دولت يا هر هيأتى كه دولت معين كند قرار
دارد .بدين ترتيب مالكيت ملت در حقيقت چيزى جزسرمايه دارى دولت نيست و اتحاد جماهير شوروى عملا
روشنترين نمونه و تعبير واقعى از اين حقيقت است .بنابراين بهتر آنست كه بيش از بحث در مبانى نظرى
كمونيسم
اين نكته را يادآورى كنيم كه هدف نهائى كمونيسم عينا همان هدف