ادعانامه ای علیه تمدن غرب و دورنمائی از رسالت اسلام نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
نهائى سوسياليسم است و اگر چنانچه اختلاف و فارقى ميان اين دو باشد در وسيله است نه در هدف .چه اينكه
سوسياليست ها معتقدند كه ميتوانند تشكيلات خود را باوسائل دموكراسى ايجاد و حفظ كنند ولى كمونيست
ها اين مطلب را محال مى دانند .بارى
مهمترين فاجعه ئى كه بطور مساوى در همه ء سيستم هاى جمعى ( 1 )
اروپا چه در شرق و چه در غرب و با همه ء اختلافاتشان در شكل و محتوا وجود داشته است
عبارت از ناديده
گرفتن و پايمال كردن وجود فرد است
در حاليكه فرديت چه در ساختمان بيولوژيكى ( زيستى ) و چه در
ساختمان عقلى و روحى انسان
داراى ريشه ئى عميق مى باشد و تنها آن نظام و سيستمى متناسب با سرشت
انسان است كه اين جنبه ء فردى انسان را البته در چهارچوب مصالح و منافع اجتماع تا آخرين حد ممكن
بكار گيرد .اما تلاش براى سركوب ساختن و نابود كردن اين جنبه از وجود آدمى بوسائل گوناگون چنانكه در
اين سيستم ها ديده مى شود در حقيقت نابود كردن ساختمان انسان است .1 - منظور از سيستمهاى جمعى
آن
سيستمهائى است كه به اصالت جمع ( كولكيتويسم ) معتقد بوده و در حوزه ء مسائل اجتماعى و اقتصادى
براى فرد موقعيت و شخصيت و اصالتى قائل نيستند .مكتب ها و سيستمهاى : سوسياليسم
كمونيسم
نازيسم و
سنديكاليسم طرفدار و مبتنى بر اين عقيده اند .