ادعانامه ای علیه تمدن غرب و دورنمائی از رسالت اسلام نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
لازمه ء اين فرديت ( يعنى جنبه ء فردى وجود انسان ) آن است كه تشكيلات اقتصادى طورى تنظيم نگردد كه همه
چيز در اختيار دولت قرار گيرد يعنى كه دولت علاوه بر امكانات سياسى و قانونى
ابزار و وسائل توليد و
همچنين تجارت و دادو ستد را نيز تحت تصرف داشته و حتى حق فكر كردن نيز منحصرا بدو اختصاص داشته باشد و
به آحاد ملت حق كوچكترين اعتراض يا اظهار عقيده ء مخالف داده نشود .چه
در مثل چنين وضعيتى
صفات
عمومى انسان و خصوصيات فردى هر يك از افراد آن پايمال و مورد تهديد قرار ميگيرد .خوشبختانه فطرت
انسان دير زمانى مطيع اين چنين وضع مصادم با طبيعت و جائرانه ئى نخواهد ماند و بالاخره خواست طبيعى
فطرت
تدريجا كوشش بانيان اين وضع را خنثى خواهد ساخت
بهمين جهت است كه نظام هاى كمونيستى ( و يا
بقول خودشان سوسياليستى ) ناگزير شده اند روش خود را پيوسته تعديل كنند آنهم تعديلى كه در حقيقت
عدول و بازگشت از مبانى اساسى آن مرام مى باشد .چه
نيروى فطرت بسى ريشه دارتر و عميق تر از آن است كه
تجهيزات وسيع و كوبنده ء دولت بتواند بر آن پيروز گردد .همين اشارتهاى كوتاه
براى نماياندن كجروى
ها
نوسان ها و افراط و تفريط هاى بشر در انتخاب راهها و روش هاى زندگى
و ميزان تلفاتى كه در اين راه
داده و مليونها نفر انسان و بالاتر از