ادعانامه ای علیه تمدن غرب و دورنمائی از رسالت اسلام نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
صحيح و واقع بين
شناخته گردد و خصوصيات ويژه ء خدا داد و وظائف و مسئوليت هاىاساسى و مهم او كه هدف
خلقت او را تشكيل ميدهند روشن شود ..در اين صورت ميان اين دو هماهنگى و نسبت مستقيم نيز وجود خواهد
يافت .ولى سازندگان تمدن نوين هر چند خود اين تمدن هم حلقه ئى از سلسله تمدن هاى انسانى و مرتبط با
همه ء آنهاست انسان و ويژگيهاى او را بدرستى نشناختند و رغبتى به احترام و تكريم وى نشان ندادند .اما
ناشناختگى انسان ..باين دليل كه اكنون سه قرن از پيدايش و رشد اين تمدن ميگذرد در حاليكه ناشناختگى
انسان تا هم اكنون هنوز بحال خود باقى است .از طرف ديگر
اين تمدن در شرايطى قدم به محيط زندگى بشر
نهاد كه نفرت از كليسا و در نتيجه
بيزارى از مطلق دين
بر زادگاه وى بطور كامل حكومت ميكرد در
حاليكه درباره ء انسان هيچ نظريه ء صحيح و ثابتى بجز آنچه آفريننده ء او اظهار داشته يعنى نظريه ء
دين
نمى توان بدست آورد .و اما عدم تمايل به تكريم و احترام وى
بدينجهت كه كوچكترين گام در راه
تكريمانسان
شأن و مقامى را كه دين به وى بخشيده است بياد مى آورد ..و در اروپا همه چيز جائز بود جز
اينكه سيره ء دين بار ديگر تجديد شود و مذهب با تشكيلات مدنىو سيستم هاى اجتماعى و اقتصادى
ارتباط
پيدا كند و سر رشته ء كار و فعاليت مادى