ادعانامه ای علیه تمدن غرب و دورنمائی از رسالت اسلام نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
و جنايت بزرگ تمدن غرب و مايه ء اصلى فساد آن همين است ..همين ناديده گرفتن قلمرو وسيع دين و خلع كردن
آن از مرتبت : برنامه ء كامل زندگى و باز گرفتن اختيارات ويژه ء او يعنى طرح و تنظيم نظامات زندگى ..نابسامانيهاى تمدن كنونى
ارزشهاى انسانى را پايمال كردن
ويژگيهاى انسان را نشناختن
فرديت فرد
را بدست فراموشى سپردن و خلاصه تمامى آنچه انتقاد و نكوهش بجاى الكسيس كارل رابر انگيخته
همه و همه
از اين نقطه زائيده مى شود كه تمدن اروپا بر پايه ء آن بنياد شد ..و اين در حقيقت
انكار الوهيت خداى
بزرگ است كه بصورت قبول و تسليم در برابر برنامه هاى بشرى گر چه نه بصورت انكار آشكار وجود خدا همچون
كشورهاى كمونيستى تجلى كرده است ..چه
پذيرش طرحهاى بشرى
در حقيقت انكار طرح الهى يعنى انكار
الوهيت خداوند است .اين انكار
سابقه اش در تاريخ از سابقه ء تمدن صنعتى بيشتر و بخصوص در تاريخ
اروپا از سوئى و در تاريخ مسيحيت از سوى ديگر
داراى علل و عوامل مشخصى و هم قابل تفسيرى نيز ميباشد (
1 ) و بخاطر همين سابقه و موجبات و عوامل تاريخى ممتد تا دوره ء رنسانس و محكوميت اروپا به بت پرستى رم
بود 1 - بنگريد به فصل بلاى جدائى از كتاب آينده در قلمرو اسلام .