ادعانامه ای علیه تمدن غرب و دورنمائی از رسالت اسلام نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
كه تمدن نوين بر اساس بى دينى و انكار مذهب نهاده شد ..و از همين رهگذر بود كه همه ء آفتهاى تمدن نوين
پديد آمد
جنايتى كه به انسان وارد آورد و ارزشهاى انسانى را كه پايمال كرد و ويژگيهاى نوعى و فردى
را كه ناديده گرفت همه و همه معلول همين روح ضد دينى و عناد با مذهب بود .و در تشخيص همين نكته است كه
ما و دكتر كارل كاملا اختلاف نظر مى يابيم ..ما از ريشه هاى عميق مسأله شروع ميكنيم در حاليكه او فقط
به يكى از مسائل فرعى يعنى عقب ماندن علوم انسانى از علوم مادى ميپردازد .ما قلمرو وسيع دين را
مى شناسيم و بدينجهت مى توانيم تشخيص دهيم كه اين تمدن تا چه پايه
فعاليت دينىرا از بين برده و
چگونه حوزه ء نامحدود دين را كه شامل همه ء زواياى زندگى است
بكلى تصرف كرده است
در حاليكه او فقط
به يك جنبه از اين حوزه حوزه ء احساس روانى و فردى مينگرد و به بيش از آن توجه ندارد .و به خاطر اين
اختلاف در تشخيص است كه در توصيف درمان نيز همين اندازه اختلاف داريم .و شرح آن را در فصل ديگرى بيان
خواهيم كرد .در اينجا همين اندازه بسنده است كه در كنار پديده هاى گوناگون فساد كه دكتر كارل با ديد
يك دانشمند بزرگ مؤمن به علم و با درك صحيح و اخلاص فراوان بيان كرده
ما به
ريشه ء اصلى فساد پرداخته و علت العلل اين پديده ها را معرفى كرده باشيم .