ادعانامه ای علیه تمدن غرب و دورنمائی از رسالت اسلام نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
وقتى روش تجربى از جهان اسلام به اروپا رفت
فكر غربيان با تحقيقات علمى و تجربى آشنا شد و كم كم علم
در راه كشف حقايق فلكى و جغرافيائى و فيزيكى گام نهاد و در مقابل اوهام و افسانه ها و خرافاتى كه بنام
حقايق مقدس از طرف كليساها به مردم تلقين شده بود
حقايقى را عرضه كرد .البته ميدانيم كه افسانه ها و
خرافات كليسا در اصل
هيچگونه ارتباطى با مسيحيت نداشته و در هيچ كتاب آسمانى كوچكترين اشاره ئى
بدان نشده بود بلكه فقط يك سلسله افكار عاميانه و معروف بود كه اصحاب كليسا آن را از دهان مردم گرفته
و باين عنوان كه جزئى از عقايد مسيحيت است
از آن دفاع ميكردند .كليسا
در برابر اين جهش نوين كه از
منبع فرهنگ اسلامى اندلس و مشرق سرچشمه ميگرفت
لجوجانه مقاومت كرد و حاصل نخستين كاوشهاى علمى
دانشمندانى كه پيشقراول علم بودند و از آن سرچشمه ء فيض اسلامى سيراب مى شدند
با دشمنى و كارشكنى
شديد كليسا مواجه گشت .كشيشان وحشيانه نفوذ و قدرت خود را بر ضد دانشمندان بكار انداختند و آنچنان
آتشى برافروختند كه پيش از همه
خرمن عقيده ء دينى مردم در آن خاكستر شد و مسيحيان را از كليسا و از
خدائى كه كليسا بنام او ظالمانه بر سر مردم فرمان ميراند و هم از هر آئين آسمانى و برنامه ء مذهبى
ديگر
گريزان