گفت هين از ذكر چون وامانده اى
لبيكم نمى آيد جواب گفت
گفت اين به من گفت خضرش كه خدا
بلكه آن الله تو لبيك ماست
ترا در كار من آورده ام نى
چاره جويى هاى تو حيله ها و
درد و عشق تو كمند لطف ماست
زير هر يا رب تو لبيك ماست 15
چه پشيمانى از آن كسى خوانده اى
و آن همى ترسم كه باشم رد باب
كه برو بااو بگواى ممتحن
وان نياز و درد و سوزت پيك ماست
نه كه من مشغول ذكرت بوده ام
پيك ما بوده گشاده پاى تو
زير هر يا رب تو لبيك ماست 15
زير هر يا رب تو لبيك ماست 15