/ سوره عنكبوت / آيه هاى 20 - 16 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 20

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره عنكبوت / آيه هاى 20 - 16

16 . وَ إِبْراهِيمَ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ.

17 . إِنَّما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً وَ تَخْلُقُونَ إِفْكاً إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقاً فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَ اعْبُدُوهُ وَ اشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ.

18 . وَ إِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ.

19 . أَ وَ لَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ.

20 . قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْ آخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ.

ترجمه

16 - و ابراهيم را [به سوى جامعه اش فرستاديم ] آن گاه كه به مردمش گفت: [هان اى مردم!] خداوند [يكتا و بى همتا] را بپرستيد و از او پروا داريد؛ اين [توحيدگرايى و پرواپيشگى كه من شما را به سوى آن فرا مى خوانم ] برايتان بهتر است اگر بدانيد!

17 - شما جز خداوند [يكتا] فقط بتهايى [- را كه ساخته و پرداخته پندار پوچ و بى اساس است -] مى پرستيد و دروغى [رسوا ]مى سازيد؛ بى گمان آنهايى را كه جز خدا مى پرستيد مالك [سود و زيان و روزى و] رزقى براى شما نيستند؛ بنابراين روزى را تنها از نزد خدا [و از بارگاه باعظمت آن روزى رسان ] بخواهيد و [تنها] او را بپرستيد و از او سپاسگزارى كنيد، چرا كه [سرانجام ]به سوى او بازگردانده خواهيد شد.

18 - و اگر [شمايان به جاى پذيرش حق و عدالت مرا] دروغگو بشماريد، [جاى شگفتى ندارد، چرا كه ] امت هايى كه پيش از شما بودند [نيز پيام آوران خدا را] دروغگو شمردند؛ و بر پيام آور [خدا] جز رساندن آشكار [و روشن پيام او وظيفه اى ]نيست.

19 - [آيا در نشانه هاى قدرت خدا نينديشيده اند] و آيا نديده اند كه خداوند چگونه آفرينش را آغاز مى كند، سپس آن را باز مى گردند؟! بى گمان اين كار براى خدا آسان است.

20 - [هان اى پيامبر!] بگو در زمين بگرديد و بنگريد [كه خدا ]چگونه آفرينش را آغاز كرد، سپس خداوند [يكتا اين گونه ]پديده آخرت را پديد خواهد آورد، چرا كه خدا بر هر چيزى تواناست.

نگرشى بر واژه ها

«اوثان»: اين واژه جمع «وثن» به مفهوم بت و بتهايى است كه از سنگ ها مى تراشيدند و آن گاه به پرستش آنها مى پرداختند.

«تخلقون»: از ريشه «خلق» برگرفته شده است كه گاه به مفهوم آفريدن و پديدار ساختن آمده و گاه به مفهوم دروغ ساختن و دروغ بافتن و ناروا تراشيدن.

«افك»: دروغ بزرگ و رسوا.

تفسير -

پرتوى از سرگذشت الهام بخش ابراهيم

پس از ترسيم گوشه اى از سرگذشت نوح اينك در اشاره به داستان الهام بخش پدر توحيدگرايان حضرت ابراهيم مى فرمايد:

وَ إِبْراهِيمَ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ

و ابراهيم را به سوى جامعه و مردمش فرستاديم، آن گاه كه به آنان گفت: هان اى قوم! خداوند يكتا را بپرستيد!

وَ اتَّقُوهُ

و پرواى او را پيشه سازيد.

ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ.

اين ايمان به خدا و پرواى از او - اگر بدانيد و حق شناس باشيد - براى شما بهتر است.

و به آنان هشدار داد كه:

إِنَّما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً

شما با اين كارتان تنها بت هايى را در برابر خداوند يكتا مى پرستيد كه خود از سنگ تراشيده ايد و برايتان نه سودى مى رسانند و نه زيانى.

وَ تَخْلُقُونَ إِفْكاً

و دروغى رسوا مى سازيد و مى پردازيد كه آن بتهاى بى جان و ساخته پندار احمقانه و دست خود را خدا مى انگاريد و مى پنداريد كه سعادت و شقاوت و ترقى و انحطاط شما به دست آنهاست!

به باور «مجاهد»، «قتاده» و «ابوعلى» منظور اين است كه: و با دست خود بتهايى را مى سازيد و مى پردازيد و آن گاه آنها را مى پرستيد، كه بر اساس اين ديدگاه در حقيقت اين گونه است كه: و تصنعون اصناما بايديكم...

و قرآن بدان دليل بتهاى آنان را «افك» مى نامد كه آنها را به دروغ و نا روا خدا مى خواندند.

در سوّمين آيه مورد بحث در راه بيدارى و انگيزش خرد آنان درباره ناتوانى خدايان دروغين آنان در روزى رسانى به آنها و بر آوردن نيازهايشان مى فرمايد:

إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقاً

بى گمان آن كسانى را كه جز خداى يكتا مى پرستيد و از فرمانبردارى و پرستش خدا سرباز مى زنيد نمى توانند به شما رزق و روزى دهند.

واژه «مِلك» به چيزى گفته مى شود كه مالك و صاحب آن توانايى و تسلّط بر آن داشته باشد و بتواند بهر صورتى كه خواست در آن تصرّف نمايد، و مى دانيم كه چنين تصرّف كامل و چنين اقتدار و توانايى تنها از آن خداست، چرا كه او جهان را آفريده است و تدبير آن را در دست دارد و آنچه انسان خود را مالك آن مى پندارد در حقيقت چيزيهايى است كه خدا به امانت به او داده است و تنها مى تواند به گونه اى در آن تصرّف و از آن بهره گيرد.

با اين بيان اصل مالكيت و فرمانروايى بر كران تا كران هستى و همه پديده ها، از آن خداست؛ از آنِ همو كه آنها را پديد آورده و تدبيرگر امور و شئون آنهاست و تنها اوست كه در خور پرستش است نه كسى كه مالك و روزى رسان نباشد؛ چرا كه پرستش در گرو ارزانى داشتن برترين و بالاترين نعمت است و آن نيز تنها در دست تواناى خداى يكتاست، پس تنها او در خور پرستش است نه پديده هاى ناتوان و فناپذير و يا انسان هاى زورمدار و رياكار.

فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ

پس رزق و روزى را تنها نزد خدا و از بارگاه او بجوييد و بخواهيد، نه غير او.

وَ اعْبُدُوهُ

و تنها او را بپرستيد.

وَ اشْكُرُوا لَهُ

و سپاس او را بگذاريد، چرا كه تنها ذات پاك و بى همتاى اوست كه نعمت زندگى، وسايل معيشت، و ديگر نعمت هاى مادى و معنوى را به شما ارزانى داشته است.

إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ.

و بدانيد كه به سوى خدا و داورى او باز مى گرديد تا هر كسى را در برابر عملكرد شايسته و يا نادرست او پاداش و كيفر دهد.

آن گاه روى سخن را به مردم مى كند و مى فرمايد:

وَ إِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ

و اگر شما مردم پيامبر و پيام رسان ما محمد صلى الله عليه وآله را دروغگو انگاريد و دعوت انسان ساز او را نشنويد، جاى شگفتى ندارد، چرا كه جامعه هاى پيش از شما نيز پيامبران را كه براى نجات و رستگارى آنان آمده بودند، دروغگو شمردند و پيام آسمانى شان را نشنيدند و حق ستيزى كردند؛

وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ.

و بر پيامبر و فرستاده خدا، وظيفه اى جز رساندن روشن آشكار پيام به بندگانش، هيچ رسالت و برنامه ديگرى نيست و او را نزيبد كه مردم را به پذيرش حق مجبور سازد.

در چهارمين آيه مورد بحث مى فرمايد:

أَ وَ لَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ

آيا اين شرك گرايان و انكاركنندگان روز رستاخيز نديده اند كه خدا چگونه آفرينش انسان و ديگر موجودات جاندار را آغاز مى كند، سپس آن را باز مى گرداند؟

اين پرسش بدان دليل بود كه كفرگرايان مكّه مردمى بودند كه معاد و جهان پس از مرگ را انكار مى كردند، امّا به اين حقيقت كه خدا جهان و انسان را آفريده است، ايمان داشتند، به همين دليل است كه آيه شريفه مى فرمايد: آيا با خرد خويشتن در اين مورد نينديشيده اند كه چگونه خداى توانا كران تا كران هستى را پديدآورد؟ هنگامى كه هستى را از نيستى پديد آورد همان آفريدگار توانا مى تواند پس از مرگ انسان نيز او را دگرباره زندگى بخشد و پاداش و كيفر عملكرد او را به او بدهد.

«ابن عباس» مى گويد: منظور خدا در آيه مورد بحث دو آفرينش و دو خلقت است: يكى آفرينش اين جهان، و ديگر آفرينش روز رستاخيز و جهان ديگر كه بى هيچ ترديدى آمدنى است.

إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ.

بى گمان اين كار كه رستاخيز و جهان ديگر را پديد آورد و انسان ها را دگرباره زنده سازد، كارى است كه بر خداى توانا آسان است، چرا كه وقتى او بر آفرينش كران تا كران هستى و تدبير امور و تنظيم شئون اين جهان تواناست، باز گرداندن اين آفرينش براى او آسان است و مى تواند همه را پس از مرگ لباس هستى بپوشاند و بر اين كار تواناتر است.

در آخرين آيه مورد بحث روى سخن را به پيامبر گرامى نموده و مى فرمايد:

قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ

هان اى پيامبر! به شرك گرايان بگو: برويد و در كران تا كران زمين بگرديد و به همه جاى آن سفر كنيد و به موجودات گوناگون از موجودات زنده گرفته تا انسان ها پژوهشگرانه بنگريد تا ببينيد خداى توانا چگونه آفرينش نخستين آنها را آغاز كرده است!

به باور پاره اى منظور اين است كه: به آنان بگو زمين و زمان را بگرديد تا بنگريد كه خدا چگونه آفرينش جهان را آغاز كرد؟ و نيز آثار بر جاى مانده از گذشتگان خود را بجوييد و ببينيد تا بدانيد كه چگونه بر اثر گناه و سركشى نابود شدند و داستانشان مايه عبرت آيندگان گرديد و خود به خداى توانا ايمان بياوريد!

امّا به باور پاره اى ديگر منظور اين است كه: به زمين و زمان بنگريد كه آيا آفريننده اى جز خداى يكتا مى يابيد و نشانى از غير او مى بينيد؟ آن گاه اگر آفريننده اى جز ذات پاك و بى همتاى او نيافتيد همين بهترين دليل قدرت بى كران او و توانايى اش بر پديد آوردن آفرينش ديگر يا روز رستاخيز است.

ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ

سپس خداوند به همين سبك و با همين قدرت جهان ديگر و سراى آخرت را پديد مى آورد؛ به بيان ديگر، همان آفريدگار توانايى كه جهان هستى و كران تا كران پديده ها را آفريد، جهان آخرت را نيز پديد مى آورد؛ چرا كه منظور از «انشاء» پديد آوردن از عدم به وجود، بدون هيچ سبب است.

إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ.

چرا كه خدا بر هر چيز و هر كارى تواناست، چه آفرينش اين جهان براى نخستين بار يا آفرينش دگرباره در آستانه رستاخيز؛ آرى او بر هر آنچه اراده فرمايد و بخواهد تواناست.

/ 32