/ سوره قصص / آيه هاى 6 - 1 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 20

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره قصص / آيه هاى 6 - 1

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيْمِ

1 . طسم.

2 . تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ.

3 . نَتْلُوا عَلَيْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسى وَ فِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ.

4 . إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ.

5 . وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ.

6 . وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ.

ترجمه

1 - طا، سين، ميم.

2 - اين ها آيات آن كتاب روشنگر است.

3 - [ما بخشى ] از سرگذشت [درس آموز و عبرت انگيز] موسى و فرعون را براى مردمى كه [به حق گوش مى سپارند و] ايمان مى آورند، به حق بر تو مى خوانيم:

4 - بى گمان فرعون در آن سرزمين برترى جويى [و بيداد] پيشه ساخت و مردم آن را گروه گروه كرد؛ گروهى از آنان را به [زبونى و] ناتوانى مى كشانيد، [به گونه اى كه ] پسران آنان را سر مى بريد و زنان شان را [براى بهره كشى ] زنده مى گذاشت؛ راستى كه او از تبهكاران [روزگار] بود.

5 - و ما مى خواستيم بر آن كسانى كه در آن سرزمين به ناتوانى [و ذلّت ] كشيده شده بودند، منّت گذاريم و آنان را پيشوايانى [فراخوان به سوى آزادى و عدالت ] گردانيده و آنان را ميراثبر [آن سياهكاران استبدادپيشه ] قراردهيم.

6 - و در آن سرزمين به آنان اقتدار بخشيم و به فرعون و هامان و سپاهيان شان، از سوى آنان [كه به بند كشيده شده بودند] آنچه را كه [ همان ظالمان ] از آن مى ترسيدند بنمايانيم.

نگرشى بر واژه ها

«نبأ»: خبر بزرگ.

«شيع»: گروه ها، فرقه ها و دسته ها.

«تمكين»: دادن ابزار و امكانات لازم براى انجام كار.

تفسير -

وعده خدا و سنّت او بر پيروزى حق طلبان

در آخرين آيات سوره «نمل» سخن از تلاوت قرآن بود و پيامبر گرامى روشن ساخت كه از سوى خدا فرمان يافته است تا قرآن را براى مردم تلاوت كند، اينك در نخستين آيه اين سوره مباركه به تلاوت قرآن مى پردازد و مى فرمايد:

طسم، تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ.

طا، سين، ميم، اينها آيات روشن و روشنگر آن كتاب روشنى بخشى است كه در پرتو فروغ جاودانه اش راه رشد و نجات را از سرگردانى و گمراهى نشان مى دهد.

آن گاه به ترسيم پرتوى از سرگذشت الهام بخش موسى و داستان عبرت انگيز فرعون پرداخته و مى فرمايد:

نَتْلُوا عَلَيْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسى وَ فِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ.

ما بخشى از سرگذشت درس آموز موسى و فرعون را آن گونه كه بوده است - بر اساس حق - براى مردمى كه حق را مى پذيرند و ايمان مى آورند بر تو مى خوانيم.

و آن گاه اين گونه آغاز مى كند:

إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ

واقعيت اين است كه فرعون در سرزمين مصر سر به گردنكشى و برترى جويى و بيداد برداشت.

واژه «علوّ» به مفهوم برترى جويى و بيدادگرى است، چنانكه در آيه ديگرى مى فرمايد:

تلك الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علوّا فى الارض و لا فسادا...(136)

اين است سراى آخرت، كه آن را براى كسانى قرار مى دهيم كه نه برترى جويى و بيداد را در روى زمين بخواهند و نه تبهكارى را.

در ادامه آيه مورد بحث مى افزايد:

وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً

و مردم آن سرزمين را گروه گروه و فرقه فرقه ساخت.

«قتاده» مى گويد: فرعون عنصرى نژاد پرست و بيداد پيشه بود و ميان فرعونيان و بنى اسرائيل بسيار تبعيض روا مى داشت؛ گروه دوّم را به كارهاى سخت وامى داشت و به ذلّت و حقارت مى كشيد و ضمن شهروند درجه دوم انگاشتن آنان، امكان رشد و ميدان بالندگى را از آنان سلب كرده بود، امّا گروه نخست را كه چاكران و طرفداران بى ريشه و بيداد خواهِ خودش بودند، گرامى مى داشت و آنان را خودى و انسان هاى درجه اوّل مى شمرد و به آنان ميدان مى داد.

به باور پاره اى منظور اين است كه، فرعون براى به ذلت كشيدن بنى اسرائيل و تحقير بيشتر آنان، و براى اينكه به آسانى بيداد خود را بر آنان تحميل كند، خود آنان را گروه گروه ساخته بود.

يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ

گروهى از همان توده هاى در بند را سخت به ناتوانى كشيده بود،

يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ

به گونه اى كه پسران آنان را سر مى بريد،

وَ يَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ

و دخترانشان را زنده مى گذاشت.

و اين سياست شوم و نسل كشى ظالمانه بدان خاطر بود كه پيشگويان و كاهنان به او گفته بودند كه در ميان بنى اسرائيل پسرى ديده به جهان خواهد گشود كه نظام استبدادى او را واژگون و فرمانروايى مطلقه اش را به نابودى خواهد كشيد.

امّا «سُدى» مى گويد: فرعون در خواب ديد كه شعله هاى سوزان آتش از بيت المقدس زبانه كشيد و آمد تا آسمان مصر را پوشاند و آن گاه فرعون و فرعونيانِ خودكامه و بيدادپيشه را سوزانيد و به خانه هاى بنى اسرائيل نزديك نشد و به آنها آسيب نرسانيد.

هنگامى كه از خواب بر خواست سراسيمه و ترسان دانشمندان را فراخواند و تعبير خواب خويش را از آنان خواست.

آنان گفتند: از اين سرزمين مردى بر خواهد خاست كه نابودى نظام حاكم بر كشور ما به دست او خواهد بود، و آن گاه بود كه فرعون سياست نسل كشى را در پيش گرفت.

إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ.

راستى كه فرعون عنصرى زورگو و تبهكار بود، چرا كه نافرمانى خدا پيشه ساخته و خون مردم را بر زمين مى ريخت و حقوق و آزادى و امنيّت مردم را پايمال مى ساخت.

در پنجمين آيه مورد بحث در ترسيم اقتدار آن فرمانرواى حاكم بر جامعه و تاريخ مى فرمايد:

وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ

فرعون و نظام استبدادى او بر آن بودند كه بنى اسرائيل را بر اندازند و نابود سازند، امّا ما مى خواستيم بر آن كسانى كه در سرزمين مصر به ناتوانى كشيده شده بودند نعمتى گران ارزانى داريم!

وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً

و آنان را پيشوايان راه هدايت و عدالت و راهنمايان حقيقت قرار دهيم.

«قتاده» مى گويد: منظور اين است كه: ما مى خواستيم به آنان فرمانروايى ارزانى داريم.

به باور ما هر دو ديدگاه يكى است، چرا كه اگر خدا به فرد و يا گروهى اقتدار و فرمانروايى داد، در حقيقت آن فرد و آن گروه را پيشواى مردم نيز قرار داده است، و آنانكه در هنگامه اقتدار و داشتن امكانات، بر بندگان خدا ستم مى كنند و زورمدارى و استبدادپيشه مى سازند، نه حكومت و قدرتشان از سوى خداست و نه خودشان پيشواى مردم هستند، بلكه فريبكارانى بيش نيستند كه خود را نيك جلوه مى دهند.

به هر حال، اگر ديدگاه «قتاده» را بپذيريم، آيه مورد بحث نظير اين آيه است كه در مورد خانواده ابراهيم مى فرمايد:

فقد آتينا آل ابراهيم الكتاب و الحكمة و آتيناهم ملكا عظيما.(137)

به يقين ما به خاندان ابراهيم كتاب و حكمت داديم و فرمانروايى بزرگ و پرشكوهى به آنان ارزانى داشتيم.

با اين بيان نظام ها و نظام دهندگان و فرمانروايان، دو گروهند:

1 - گروه نخست نظام هاى استبدادى و فردى، كه اگر ژرف بنگريم، تنها اراده گزاف يك و يا چند عنصر خودكامه است كه در اين نوع نظام ها بر همه مردم در فرم هاى گوناگون تحميل مى گردد.

2 - ديگر حكومت ها و فرمانروايان دادگر و آزادمنش و شايسته كردارى كه بر اساس حق و عدالت و رعايت حقوق و آزادى و گزينش و رضايت و خواست قلبى و مشاركت و نظارت و امنيّت مردم، و طبق مقررات خداپسندانه و منصفانه به اداره جامعه مى پردازند و گردانندگان آنها خود را بسان فردى از آن مردم و فرمانبردار قانون مى دانند.

حكومت هاى عادلانه پيامبران از نوع دوم هستند و تنها چنين نظام ها و چنين فرمانروايانى هستند كه بايد اطاعت شوند، نه هر فرمانروا و حكومتى. بر اين اساس مى توان گفت كه امامان راستين و جانشينان پيامبر، فرمانروايان حقيقى هستند كه در قلمرو امور دينى و دنيوى جامعه، پيشوا و پيشتازند و بر مردم است كه از آنان پيروى نموده و آنان را الگو و سرمشق و راهنماى خويش بدانند.

وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ.

و همان مردم ناتوان و ستمديده را ميراثبر همان خودكامگان قرارداديم و شهر و ديار و خانه و كاشانه و بوستان ها و دارايى هاى فرعون و فرعونيان را به آنان سپرديم.

از اميرمؤمنان آورده اند كه فرمود:

و الذى فلق الحبّة و برأ النّسمة لتعطفنّ الدنيا علينا بعد شماسها عطف الضروس على ولدها، و تلا عقيب ذلك: و نريد ان نمن على الّذين...(138)

به آن خدايى كه دانه را شكافت و انسان را آفريد، دنيا پس از آنكه در برابر ما خاندان رسالت چموشى و سركشى كرد، سرانجام بسان شتر خشن و بداخلاقى كه به فرزند خويش محبت ورزد، به سوى ما روى خواهد آورد، و در برابر ما رام خواهد شد، و آن گاه به تلاوت آيه مورد بحث پرداخت كه: و نريد أن نمنّ على الّذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين.(139)

در روايت ديگرى در اين مورد از پنجمين امام نور آورده اند كه روزى به فرزند گرانمايه اش حضرت صادق نگاهى عميق و پر راز افكند و فرمود:

هذا و اللّه من الّذين قال اللّه تعالى: و نريد ان نمن على الّذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة...(140)

به خداى سوگند اين فرزندم از همان كسانى است كه خدا در مورد آنان فرموده است: و ما مى خواهيم بر آن كسانى كه در آن سرزمين به ناتوانى كشيده شده اند نعمتى گران ارزانى داريم و آنان را پيشوايان عدالت قرار دهيم...

چهارمين امام نور در تفسير آيه فرمود:

و الّذى بعث محمدا بالحق بشيراً و نذيراً، انّ الابرار منّا اهل البيت و شيعتهم بمنزلة موسى و شيعته، و انّ عدوّنا و اشياعهم بمنزلة فرعون و اشياعه.(141)

به خدايى كه محمد صلى الله عليه وآله را به حق براى نويد دهى و هشدار به مردم برانگيخت، پيشوايان و نيكان ما خاندان وحى و رسالت و شيعيان آنان، بسان موسى و پيروان اويند و دشمنان ما و پيروان آنان بسان فرعون و فرعونيان، آرى، پيروزى و سرفرازى سرانجام از آن ماست.

در آخرين آيه مورد بحث مى فرمايد:

وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ

و ما بر آنيم كه بنى اسرائيل را در سرزمين مصر اقتدار و امكانات بخشيم.

پاره اى لطف و مهر را نيز جزء امكانات به شمار آورده اند، امّا «على بن عيسى» اين تفسير را نمى پذيرد، چرا كه به باور ايشان آن گاه لازم مى شود كه كسانى كه از مهر و لطف او بى بهره اند، به قدرت و امكانات نرسند، ولى در مورد بنى اسرائيل لطف و مهر نيز جزء امكانات بود.

وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ.

و از بنى اسرائيل به فرعون و هامان و سپاهيان آنان همان چيزى را نشان مى دهيم كه از آن مى هراسيدند.

منظور آيه مباركه نابودى اقتدار پوشالى و ظالمانه فرعون به دست موسى عليه السلام است.

«ضحاك» مى گويد: فرعون: حدود چهار صد سال زندگى كرد. او فردى كوتاه قامت و چاق بود و نخستين كسى است كه موهاى خود را رنگ كرد، و موسى عليه السلام - كه او را به امواج نيل سپرد، و استبداد دير پا و خشونت بار او را واژگون ساخت - يكصد و بيست سال زيست.

/ 32