اوقات مؤمن، مشغول است
. اين بدان معنا نيست كه اهل ايمان، تفريح و استراحت ندارند، بلكه شخص مسلمان هيچ وقت بيكار نيست و براى تمام اوقات خود برنامه دارد. يكى از برنامههايى كه روايات اسلامى تأكيد كرده كه در برنامهريزى اوقات گنجانيده شود، استراحت وتفريح است. امام على (عليه السلام) فرمود: «إنّ ليلك ونهارك لايستوعبان لجميع حاجاتك فاقسمها بين عملك وراحتك» فرصت تو در شب و روز كمتر از آن است كه هرچه بخواهى در آن انجام دهى، بنابر اين بايد اوقات خود را ميان كار و استراحت تقسيم كنى. نيازهاى انسان، نامحدود و فرصت او محدود است، بدون استراحت و با تلاش شبانهروزى، انسان نمىتواند همه خواستههاى خود را تأمين كند، تنها با برنامهريزى صحيح و تقسيم اوقات، ميان كار و استراحت، مىتوان به نتيجه مطلوب رسيد. اسلام مخالف استراحت، تفريحاتِ سالم و بهرهگيرى از لذتهاى مشروع نيست، بلكه براى ارائه كار بهتر، به آن توصيه نيز نموده است;شخص مسلمان بايد براى اوقات خود بگونهاى برنامهريزى كند كه وقت خالى نداشته باشد، نظام اسلامى نيز بايد براى اوقات فراغت جامعه و بخصوص نوجوانان برنامهريزى كند. از نظر اسلام، تفريحات سالم و بهرهبردارى از لذتهاى مشروع با هدف و انگيزه الهى، نهتنها كار محسوب مىشود، بلكه عبادت است و خداوند به آن پاداش نيز عنايت مىكند.
ب- عوامل عفّت
ايستادگى در برابر شهوت و كششهاى انحرافى درونى، تنها با تكيه بر ايمان و قدرت اراده، امكانپذير است; هرچه ايمان و اراده قويتر باشد، مقاومت او در برابر جاذبههاى جنسى بيشتر و عفّت او افزوده مىگردد. تمام امورى كه بگونهاى در تقويت اين دو عنصر اصلى عفت مؤثرند واز آلودگيهاى جنسى پيشگيرى مىكنند، عوامل عفتاند. مهمترين عوامل عفت از اين قرار است:1 ـ ايمان:
ايمان به خدا و زندگى پس از مرگ، قويترين عوامل عفت است. شخص با ايمان، خداوند متعال را همهجا حاضر و ناظر مىداند و باور دارد كه همه كارهاى او به وسيله فرشتگان الهى در پروندهاى ثبت مىشود. و روزى مورد رسيدگى قرار خواهد گرفت و عاقبت، بهشت، سرنوشت نيكوكاران و دوزخ، كيفر تبهكاران است. اين اعتقاد، بهترين مانع فسادهاى اخلاقى و اجتماعى است و بدون آن، هيچ عاملى نمىتواند شهوترانى انسان را كنترل كند. هرقدر ايمان تقويت شود، بر عفّت افزوده مىگردد و بيشتر مىتواند در برابر شهوت خود مقاومت كند تا آنجا كه به گفته امام على (عليه السلام)كسى كه شايسته نام مقدس «مؤمن» است، هرگز به آلودگيهاى جنسى مبتلا نمىشود. «ما كذب عاقل ولازنى مؤمن»عاقل دروغ نمىگويد و مؤمن زنا نمىكند. هر قدر ايمان ضعيفتر شود، عفّت و مقاومت در برابر شهوت كاهش مىيابد تا آنجا كه بىعفّتى، موجب سلب روح ايمان مىگردد.
2 ـ حيـا:
يكى از اصلى ترين موانع انحراف جنسى، احساس شرم از كارهاى زشت است. به فرموده امام على (عليه السلام) حيا سبب عفت، و عفت ثمره حياست: «سبب العفّة الحياء»سبب عفّت، شرم است. «الحياء ثمرة العفّة»
حيا ميوه عفّت است. هر قدر، احساس شرم از زشتيها در انسان تقويت شود، بر عفت او افزوده مىگردد: «أعفّكم احياكم»
باعفتترين شما، باحياترين شماست. احساس شرم و حيا براى همه زيباست، ولى به گفته حضرت محمد(صلى الله عليه وآله) براى بانوان زيباتر است: «الحياء حسن ولكن فى النساء أحسن» حيا زيباست، ولى در زنان زيباتر است. حيا عفّت جنسى را در انسان تقويت مىكند، و موجب تقويت مطلق عفّت (عفت شكم، چشم، زبان، دست و.) است و در پيشگيرى از انواع انحرافات مؤثر است. امام على (عليه السلام) فرمود: «الحياء يصدّ عن الفعل القبيح»
شرم، مانع كار زشت است. به فرموده رسول خدا (صلى الله عليه وآله): از مثلهاى پيامبران در ميان مردم جز اين باقى نمانده كه: «اگر حيا ندارى، هرچه مىخواهى بكن!» حيا با پيشگيرى از مفاسد، جان آدمى را براى آراسته شدن به انواع كمالات و زيباييها آماده مىكند. امام على (عليه السلام) در اينباره فرمود: حيا، وسيلهاى است به سوى همه زيباييها.
حيا، كليد تمام نيكيهاست.
حيا در سازندگى انسان تا آنجا مؤثر است كه پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) فرمود: من به نجات منافق تا آنجا كه شرم را از دست نداده، اميدوارم. از نظر اسلام، مطلقِ شرم، پسنديده نيست، بلكه در روايات اسلامى شرم به دو نوع تقسيم مىشود: 1 ـ شرم پسنديده 2 ـ شرم نكوهيده شرم پسنديده، شرمى است كه انسان را از كارهاى زشت بازمىدارد. اين شرم نشانه عقل و قدرت ايمان و روان است. آنچه در فضيلت حيا و شرم ذكر شد، اين نوع از شرم است. شرم نكوهيده، شرمى است كه انسان را از كارهاى نيك بازمىدارد. اسلام اين شرم را نشانه حماقت و نادانى و ناتوانى دانسته است. اينك رواياتى از امام على (عليه السلام) درباره شرم نكوهيده: 1 ـ كسى كه از گفتن حق، شرم مىكند احمق است. 2 ـ بدون ترديد هيچ كس نبايد از ياد گرفتن چيزى كه نمىداند، حيا كند. 3 ـ وقتى از كسى چيزى مىپرسند كه نمىداند، بىشك نبايد از گفتن «نمىدانم» شرم كند.3 ـ غيرت:
تعصّب ناموسى غيرت ناميده مىشود. «غيور» كسى است كه اجازه نمىدهد، حرمت ناموس او شكسته شود. كسى كه براى ناموس خود احترام مىگذارد، به خود اجازه نمىدهد كه به ناموس ديگران بىحرمتى كند. مىداند كه اگر به ناموس ديگرى تجاوز كرد، ناموس او مورد تجاوز قرار خواهد گرفت. غيرتش به او اجازه بىعفتى نمىدهد. امام على (عليه السلام) در اين باره فرمود: «مازنى غيور قطّ»شخص با غيرت هيچ گاه زنا نمىكند. هرقدر غيرت انسان تقويت شود، عفّت او افزوده مىگردد و انحرافات جنسى و آلودگيهاى اخلاقى كمتر مىشود. امام على (عليه السلام)فرمود: «قدر الرّجل على قدر همّته. و عفته على قدر غيرته» شخصيت هركس به اندازه همت او. و عفّتش به اندازه غيرت اوست. يكى از راههاى پيشگيرى از انحرافات جنسى جوانان و تقويت عفت اجتماعى، پرورش تعصب ناموسى در جامعه است.
4 ـ روزه:
يكى از آثار مهم روزه، عفّت جنسى است. در روايات اسلامى، به جوانهايى كه قادر به ازدواج نيستند، توصيه شده روزه بگيرند. پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)فرمود: «يا معشر الشباب عليكم بالباه فإن لم تستطيعوه فعليكم بالصيام فإنّه وجاؤه» جوانها! ازدواج كنيد، اگر نمىتوانيد، حتماً روزه بگيريد كه روزه غريزه جنسى را كنترل مىكند. عثمان بن مظعون يكى از ياران بزرگ پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بود. او براى كنترل غريزه جنسى خود، تصميم گرفت خود را اخته كند! تصميم خود را با آن حضرت در ميان گذاشت. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) او را از اين كار نادرست نهى كرد و به جاى آن توصيه نمود كه روزه بگيرد و فرمود: «إنّ اختصاء امتى الصّيام»كنترل غريزه جنسى امت من روزه است. روزه، بطور طبيعى غريزه جنسى را كاهش مىدهد و كنترل مىكند، تمرين قدرت اراده نيز محسوب مىشود. با افزايش قدرت اراده، انسان در برابر هوسهاىحرام مقاوممىگردد، وعفت چيزى جزمقاومت در برابر شهوت نيست.