دانستنيهاى تكليف
دانستنيهاى تكليف از مهمترين مسائل تربيتى كودك در زمينه آمادهسازى او براى جشن تكليف است. در لحظه بلوغ، هيچ چيز با اهميتتر از اين نيست كه كودك با وظايف انسانى و الهى خود آشنا باشد و بداند كه از آن لحظه به بعد چه بايد بكند و چه نبايد انجام دهد. وظيفه مسؤولان امور تربيتى، بويژه پدر و مادر در اين رابطه بسيار سنگين است. مهمترين نكتههايى كه دانستن آن براى لحظه تكليف ضرورى است، در اين بخش مطرح مىشود. دانستنيهاى تكليف به سه فصل تقسيم مىشود: 1 ـ دانستنيهاى عقيدتى 2 ـ دانستنيهاى اخلاقى 3 ـ دانستنيهاى عملىفصل اوّل دانستنيهاى اعتقادى
باورهاى درست و مطابق با واقع، نخستين مسألهاى است كه اسلام بدان اهميت داده است. اولين گام براى يافتن راه صحيح زندگى، عقايد و باورهاى درست و آشنايى دقيق با حقايق جهان هستى است. بزرگترين حقيقت جهان هستى، حقيقت وجود آفريدگار جهان است. كودك در لحظه تكليف بايد با اين حقيقت بخوبى آشنا باشد. بداند كه: آفريدگار او و جهان كيست و داراى چه ويژگيهايى است؟ چه كسانى را براى راهنمايى و رهبرى او فرستاده است؟ پيامبران الهى چه پيامهايى را از جانب پروردگار براى هدايت او آوردهاند؟ سرانجام او چه خواهد شد و هنگامى كه زندگى وى در اين جهان پايان يافت، به كجا خواهد رفت؟ مكلف بايد نسبت به اصول عقايد خود، يقين داشته باشد، يعنى پاسخ همه اين سؤالها را بر اساس دليل بداند، نه بر مبناى تقليد كوركورانه از ديگران! ممكن است بگوييد: چگونه ممكن است كودك نُه ساله يا پانزده ساله به درستى اصول عقايد اسلامى پى ببرد؟! آيا كودك دبستانى يا دبيرستانى قدرت استدلال دارد؟! پاسخ: قدرت استدلال، درجات مختلف دارد، مانند مراتب نور و روشنايى. نور شمع، نور است، نور خورشيد هم نور است. هر چند اين دو نور، قابل مقايسه با هم نيستند، ولى نور شمع مرتبهاى از مراتب روشنايى است، نور خورشيد نيز مرتبه ديگرى از مراتب روشنايى است. انسان بدون دليل نبايد چيزى را باور كند، بخصوص در اصول عقايد. دليل باورهاى انسان، به تناسب سن، هوش و تحصيلات وى متفاوت است. مقصود از استدلال كه مكلف در لحظه تكليف، استدلال بر اساس دليلهاى پيچيده فلسفى نيست، بلكه مقصود استدلالى است بر مبناى دليلهاى ساده و روشن و متناسب با فهم و درك نونهال. پيامبران الهى از جانب خداوند موظف بودند مطابق فهم و درك توده مردم با آنها سخن بگويند. در زمينه اصول عقايد بقدرى روشن صحبت كرده و دليلهاى سادهاى آوردهاند كه نه تنها كودكان دبستانى و دبيرستانى، توان فهم و درك آن را دارند، بلكه افراد بىسواد نيز مىتوانند براساس آن در اصول عقايد، مجتهد شوند. هر چند اين كتاب، كتاب اصول عقايد نيست، ولى براى آشنايى نونهالان عزيز در آستانه تكليف بطور مختصر به برخى دليلهايى كه در قرآن و احاديث اسلامى تبيين اصول عقايد اسلامى آمده، اشاره مىشود:دليل وجود خدا
قرآن كريم، سراسر جهان را دليلها و نشانههاى روشن وجود خدا مىداند; يعنى موجودات جهان از كوچكترين ذرّات تا بزرگترين كرات، از اتم تا بزرگترين كهكشانها، از آفريدههاى محسوس تا نامحسوس، هر يك بگونهاى آفريده شدهاند كه دليل روشن آينه آفريدگار خود هستند. هيچ چيز در جهان هستى به اندازه وجود خدا، دليل براى اثبات ندارد. همه چيز دليل وجود خداست; اگر ديده دل و عقل، باز باشد، انسان به هرچيز بنگرد، خدا را مشاهده مىكند. در آينه زمين، كوه، صحرا، دريا، درختان، خورشيد، ماه، ستارگان و كهكشانها ديده بينا خدا را مىبيند. براى كسانى كه ديده عقل و دل آنها سالم است، همه آفريدهها تجليگاه آفريدگار جهان هستند، آنها نمىتوانند جهان را ببينند و خدا را نبينند! براى آشنا شدن با آفريدگار جهان، نيازى به مطالعه كتاب بزرگ جهان هستى نيست، انسان اگر تنها به كتاب بظاهر كوچك وجودش مراجعه كند، به آسانى مىتواند با خداى خود آشنا شود. امير مؤمنان على (عليه السلام) در اين باره فرمود: «من عرف نفسه عرف ربه» كسى كه خود را بشناسد، خداى خود را شناخته است. آيا سادهتر از اين مىشود، درباره خداشناسى سخن گفت؟! آشنايى با خود آشنايى با خداست، و كسى كه خدا را نمىشناسد، معلوم مىشود كه خود را نشاخته است! مردى خدمت امام رضا (عليه السلام) رسيد و از ايشان پرسيد: با كدام دليل مىتوان ثابت كرد كه جهان پديده است و نياز به آفريدگار دارد؟ امام فرمودبه اين دليل كه تو نبودى و هستى يافتى، و خود مىدانى كه خويش را خود نيافريدهاى و كسى هم كه مانند توست، تو را به وجود نياورده است. خيلى ساده و روشن، مىتوان نياز جهان را به آفريدگار اثبات كرد. هر كس از راه مطالعه چگونگى پيدايش خود، بسادگى مىفهمد كه قبل از ازدواج پدر و مادرش وجود نداشت و بعد به وجود آمد، و بروشنى مىداند كه امكان ندارد خودش خود را آفريده باشد. همين دليل براى اثبات نياز جهان هستى به آفريدگار، كافى است، آنها نيز نه خود مىتوانند آفريننده خود باشند و نه چيزى مثل خودشان مىتواند آفريننده آنها باشد. بنابراين، نيازمند آفريدگارى دانا و توانا هستند.
دليل يكتايى پروردگار
نخستين نكتهاى كه قرآن كريم در زمينه توحيد و يكتايى خداوند راهنمايى كرده اين است كه ادّعاى تعدد خدايان، ادعايى است بدون دليل. در قرآن مىخوانيم: «و من يدع معالله الهاً آخر لا برهان له به» كسى كه با خداى يكتا خداى ديگرى را بخواند، دليلى براى اين ادعا ندارد. يكى از پيروان مكتب ثنويه (دوگانه پرستى) خدمت امام رضا (عليه السلام)رسيد وگفت: من معتقدم كه آفريدگار جهان دوتاست، شما به چه دليل مىگوييد يكى است؟ امام در پاسخ فرمود:
همين كه تو مىگويى دوتاست، دليل اين است كه او يكى است! زيرا وقتى تو مدعى وجود خداى دوّم مىشوى، معلوم مىشود كه خداى واحد را پذيرفتهاى. بنابراين، يكى مورد توافق است و بيشتر از آن مورد اختلاف. در اين گفتگو امام رضا (عليه السلام) براى ردّ ادّعاى دوگانه پرستان از همان بيان ساده و روشن قرآن الهام گرفته كه آنها و همه مشركان براى اثبات خدايى ديگر، دليلى ندارند. و ادعاى آنها پوچ و بىاساس است. علاوه بر اينكه هيچ دليلى براى اثبات همتا براى خداوند وجود ندارد، دليلهاى بسيارى ثابت مىكند، وجود همتا براى آفريدگار جهان، ممكن نيست. سادهترين دليل، در سخن اميرمؤمنان على (عليه السلام) خطاب به فرزندش امام مجتبى (عليه السلام) آمده است: پسرم! مطمئن باش كه اگر پروردگارت شريك و همتايى داشت، بىگمان پيمبرانش به سراغت مىآمدند و نشانههاى حكومت و قدرت او را مىديدى، و به كردار و صفاتش پى مىبردى. امّا او خداى يكتاست، چنانكه خود خويشتن را وصف كرده است، هيچ كس با حاكميت او در ستيز نيست.