ادب حضرت ايوب ـ عليه السلام ـ در سخن گفتن با خدا - ايوب (ع) در آزمايش عجيب الهي نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ايوب (ع) در آزمايش عجيب الهي - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ادب حضرت ايوب ـ عليه السلام ـ در سخن گفتن با خدا

ايوب ـ عليه السلام ـ هنگامي كه در شديدترين گرفتاري با خدا سخن گفت، عرض كرد:

«رَبِّ أَنِّي مَسَّنِي الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ؛ پروردگارا! بدحالي و مشكلات به من رو آورده، و تو مهربانترين مهربانان هستي.»[5]

او نگفت: خدايا تو مرا بيمار كردي و به من رحم كن، بلكه با كنايه و اشاره مقصود را بيان كرد.[6]

طبق روايت ديگر، ايوب ـ عليه السلام ـ هم چنان صبر و مقاومت مي‎كرد، حتي از خدا نمي‎خواست كه گرفتاري او را رفع كند، بلكه همان را پسنديده بود كه خداوند بر او پسنديده بود. تا اين كه روزي همسرش رُحْمه از بيرون آمد و غذايي براي ايوب آورد، ايوب ـ عليه السلام ـ از او پرسيد اين غذا را از كجا تهيه كردي؟

او در پاسخ گفت: «مقداري از گيسوانم را فروختم و با پول آن غذا تهيه كردم.»

اين جا بود كه دل ايوب ـ عليه السلام ـ سخت به درد آمد، چرا كه پاي ناموس در كار بود، عرض كرد:

«خدايا! در برابر همه ناگواريها صبر كردم، و اين صبر را تو به من عطا فرمودي، ولي اينك به من مرحمت كن.»

ايوب اين سخن را در حالي مي‎گفت كه از روي تواضع، خاك بر سر و صورت خود مي‎ريخت، اينجا بود كه خداوند درهاي رحمت را به رويش گشوده و درهاي ناگواريها را بر رويش بست.[7]

علت سوگند ايوب به تنبيه همسرش

علاوه بر مطلب گذشته، نيز روايت شده شيطان به صورت طبيبي به همسر حضرت ايوب ـ عليه السلام ـ ظاهر شد و گفت: من شوهر تو را درمان مي‎كنم، به اين شرط كه وقتي درمان يافت، به من بگويد: «تنها عامل سلامتي من تو بوده‎اي، و هيچ مزد ديگري نمي‎خواهم.
»



[1] . اقتباس از حديث امام صادق ـ عليه السلام ـ ، تفسير نور الثقلين، ج 3، ص 447 و 448.

[2] . اقتباس از تاريخ انبياء عماد زاده، ص 455، 460.

[3] . بحار، ج 12، ص 354.

[4] . مضمون آيه 83 سوره انبياء؛ بحار، ج 12، ص 368 و 369.

[5] . انبياء، 83.

[6] . ارشاد القلوب ديلمي، ج 1، ص 430.

[7] . همان، ص 336.

/ 6