اعتقاد به وجود خدا چندين راه دارد - خدا کیست ؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خدا کیست ؟ - نسخه متنی

محمدحسن مدرس فتحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اعتقاد به وجود خدا چندين راه دارد

1ـ به هر چه بنگرى از زير و زَبَر عالَم، دو حالت دارد

الف. آفريننده‏اى به نام و صفات خدا، آن را آفريده كه بايد
ويژگى‏هاى خدا و صفاتش را جست‏وجو كرد، آن‏گاه مطلوب
حاصل است و وجود خدا ثابت.

ب. تمامِ آن‏چه در عالَم هستى است نياز به آفريننده و
به‏وجودآورنده‏اى دارد؛ زيرا خودِ او خالقِ خود نيست. پس اگر
واجب الوجود يعنى خدا او را آفريده و خالقِ همه‏ى آن افراد،
خداى تعالى است، در اين‏صورت ثابت مى‏شود وجود خداى
تعالى.
اگر گفته شود: فردى از جنس همين عالَم، آفريننده و خالقِ
فردِ بعد از خود است، مى‏گوييم:

آن هم مانند قبل از خود و بعد از
خود، ناقص و نيازمند و محتاج است؛ يعنى شرايط خالقيّت از علم
و قدرت و حكمت جامع در او نيست. پس آن دومى هم خالقش
خداست.

نتيجه‏ى كلام اين‏كه

تمام افراد و تك‏تكِ مخلوقات عالَمِ
هستى داراى علم و حكمت و قدرتِ برقراركردن نظام حكيمانه‏اى
نيست تا آفرينش كاملى به او نسبت داده شود. پس، از نظر عقل
سالم، خالقيّت عالَم منحصر به خداست.

2ـ راه دوم براى اثبات وجود موجودى به نام اللّه‏ (خدا) اين
است كه

اگر گفته شود: هر چيزى پيدايش و به‏وجودآمدنش بستگى
دارد به وجود قبل از خودش، مثلاً درخت زردآلو از هسته‏ى قبلش
به‏وجود آمده و هم‏چنين ساير اشياى عالَم، تا هر كجا برسد:

پاسخ اين‏كه: آن موجودى كه همه منتهى به او مى‏شوند از
كجا آمده؟

خودش كه نبوده؛ زيرا چيزى در عالَم، ازلى و
قديم‏بالذّات نيست و آفريننده مى‏خواهد. نيستى، هست‏كننده‏اى
مى‏طلبد كه جامع صفات كمال باشد كه او جز خداى متعال
نخواهد بود؛ زيرا جميع مخلوقات عالَم نيازمندند.

3ـ اگر گفته شود كه

در هسته‏ى زردآلو و امثال آن، موادّ و
عواملى هست كه در دل خاك و با استفاده از نور و آب و هوا،
درختى ميوه‏دار به‏وجود مى‏آيد و بر اين منوال و سنّت، عالَم برقرار
است.

گوييم: آن‏كس كه اين موادّ و عوامل حكيمانه را در هسته و يا
در بذر حبوبات و غيره مشاهده مى‏كند، فكر نمى‏كند كه اجزاى ريز
و درشت آن درخت تنومند با تمام ويژگى‏هايش از ريشه و تنه و
مغز و پوست و شاخ و برگ‏ها و رگ‏هاى آب‏رسانى و بسيار
چيزهاى ديگر آن درخت، در سلّول سلّول آن هسته‏ى كوچك به
وديعت نهاده شده تا در هنگام مقتضى تبديل به درختى مفيد
گردد؟!
اين قرار و نظم محيّرالعقول از چيست و كيست؟

جز از خدا
نيست.

/ 15