نگاهي گذرا به ريزش هايي از دهه اول انقلاب اسلامي
در دهه اول انقلاب با انبوهي از نيروها و جريانهايي مواجه هستيم كه در عرصه فعاليتهاي سياسي ظاهر شده و بعضاًدر مورد انقلاب مدعي بودند، كه تعداد اين گروهها و احزاب را به حدود دويست حزب يا گروه برشمردهاند اما اينكه تا چه اندازه در اين حركت عظيم سهيم و يا تأثيرگذار بودهاند را به كتب تاريخي واميگذاريم، آنچه كه از شواهد و برخي اظهارات مورخين انقلاب برميآيد اين گروهها در مقايسه با خيل عظيم مردمي انقلاب به رهبري امام - رحمه الله عليه - تأثير عمده و سرنوشتسازي را نداشتهاند. چالشها و برخوردهاي افراطي و تند رسانهاي و تبليغاتي و همين طور فيزيكي كه بعدها حتي به برخوردهاي مسلحانه هم منجر گرديد رويه و عملكردي از احزاب و گروهها را به منصه ظهور و بروز رساند كه مردم از آنان روي برتافتند و ديگر جايي و فرصتي براي خود در ميان مردم وفادار انقلاب و امام - رحمه الله عليه - نداشتند، تاريخ انقلاب در اين دهه گواه خوبي است كه رهبري انقلاب حضرت امام - رحمه الله عليه - در ابتدا و تا آنجا كه اين فعاليتها و تحركات گروهها به توطئه و فتنه منتهي نشده بود، فرصتهاي زيادي براي اينان فراهم نمود.رهبري انقلاب مگر به سران جبهه ملي فرصت نداد با اينكه پرونده آنان در نهضت ملي نفت و ديگر برهههاي از تاريخ براي امام - رحمه الله عليه - روشن بود، براي نهضت به اصطلاح آزادي و هم مسلكان آنان فرصت فراهم كرد، آنان دولت موقت را در اختيار داشتند اما براي ملت خداجوي چه كردند؟ جز اينكه هر روز داعيه تجزيهطلبي و قوميتگرايي در مناطق مختلف ايران از تركمن صحرا گرفته تا كردستان برميخواست و اينان رو به مماشات آورده و درصدد تقويت آن برآمدند و امنيت ملي و تماميت ارضي كشور را به مخاطره انداختند. در اين زمان است كه طرح خودمختاري توسط سران گروههاي كُرد تسليم دولت ميشود و نزديك بود كه تماميت ارضي كشور به حراج گذاشته شود به راستي با اين رويه در برابر تاريخ چه كسي بايد پاسخگو ميبود، روحيه غربگرايانه آنها تا اينكه سر از لانه جاسوسي آمريكا درآورد كه اسناد لانه جاسوسي گواه خوبي در اين باره ميباشد، در خصوص جنگ تحميلي مگر هم اينها نبودند كه بر عليه دفاع مشروع ملت مسلمان و انقلابي اعلاميه پراكني نمودند و در صدد تضعيف صفوف مجاهدين اسلام گام برداشتند مگر امثال بنيصدر نبودند كه داعيه مليگرايي او فضا را پر كرده بود و مغرور يازده ميليون رأي گرديده بود و امام - رحمه الله عليه - فرصتهاي باورنكردني به ايشان دادند تا دستهاي آلوده به خيانت او بيشتر آشكار گردد، ترديدي در اين سخن نيست كه نفوذ كلام امام - رحمه الله عليه - ميتوانست به بستن پرونده او در همان ابتدا منجر شود اما امام - رحمه الله عليه - همچنان بزرگوار انه فرصت را تا فرماندهي كل قوا براي ايشان فراهم نمود اما ديري نپاييد كه خيانتهاي او در واقعه طبس و همينطور در واگذاري اراضي ميهن اسلامي به دشمن براي مردم روشن گرديد تا اينكه خود مردم او را پس زده و رأيشان را بازپس گرفتند.گروهكهاي منافقين و ديگر گروههايي چون چريكهاي فدائي خلق گرچه تحركاتي مسلحانه در زمان طاغوت داشتند اما همين تحركات پراكنده باعث گرديده بود كه تا آستانه انهدام پيش روند اما گروهكهايي كه ايده كمونيستي داشته و وابستگي به بلوك شرق داشتند همچون چريكهاي فدائي خلق و حزب توده بعد از پيروزي انقلاب پايگاه مردمي نتوانستند براي خود فراهم كنند و به خاطر ايدههاي كمونيستي دست رد به سينهشان زده شد لكن تا زماني كه دست به توطئه و حركت مسلحانه نزدند امكان و فرصت داشتند چنانچه امام - رحمه الله عليه - فرمودند: «بعضي احزابي كه انحرافي هستند،ما آنها را جزء مسلمين هم حساب نميكنيم مع ذلك چون بنابر قيام مسلحانه ندارند و فقط صحبتهاي سياسي دارند، هم آزادند و هم نشريه دارند به طور آزاد پس بدانيد كه ما اين طور نيست كه با احزاب يا گروههاي ديگر دشمني داشته باشيم.»[5][1] . روزنامه رسالت، مورخه 27/9/78.[2] . صحيفه امام، ج 19، ص 66.[3] . همان، ج 12، ص 348.[4] . همان، ج 19، ص 151.[5] . 22/2/60 كلام امام، راه امام، گروهها.