دهه دوم و سوم انقلاب - انقلاب اسلامی و ریزش ها نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انقلاب اسلامی و ریزش ها - نسخه متنی

ابوالحسن بکتاش

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دهه دوم و سوم انقلاب

دهه دوم انقلاب كه با پذيرش قطع‎نامه 598 و رحلت امام راحل و شروع دوران سازندگي آغاز مي‎شود با جريان و نيروهايي مواجه هستيم كه به گونه‎هاي متفاوت مواضع خود را ظهور و بروز داده‎اند كه متأسفانه به علل مختلفي كه پيش از اين برشمرديم برخي از اين نيروها از صحنه انقلاب كنار مي‎روند و يا به عرصه سقوط گام مي‎نهند و ما تا حدودي به مواردي از چند جريان در اين نوشته اشاره نموده و برخورد مديريت انقلاب در ضمن بحث پرداخته خواهد شد.

جريان روشنفكري و غربگرا

شيفتگي در مقابل فرهنگ غرب براي طيف‎هايي از جريان روشنفكري آن را موجب گرديد تا نسبت به اسلام و آموزه‎هاي آن و مبلغان ديني موضع خصمانه‎اي را دنبال كنند و از آن رو كه اين نظام بر اساس مباني فرهنگ اسلامي جامعه و خواست مردم شكل گرفته بود آنان زبان به اعتراض گشوده و درصدد تضعيف اين مباني گام برداشتند و اصول و مباني معرفتي نظام جمهوري اسلامي را با تئوري قبض و بسط شريعت، تجربه نبوي، پلوراليسم ديني و... مورد هجمه قرار داده و امروزه برخي روشنفكران و جريان روشنفكري با دست يازي به برخي محافل علمي با شبهه‎افكني و ترجمه فراوان متون غربي درصدد استحاله نيروهاي انقلاب و جدايي مردم از زمامداران و رهبران نظام برآمده و ارتجاع مدرن را براي نسل امروز به ارمغان آورده‎اند اما عليرغم اهانت‎ها و تهمت‎هاي ناروا كه به نظام اسلامي زده مي‎شود همچنان كرسي و محفل اين شبهه‎آفرينان برقرار بوده و اميد آن مي‎رود با اينكه ترديد آفريني آنان براي مردم متدين ايران اسلامي رنگي ندارد اما شايد اين فرصتي باشد تا براي مردم با ايمان ما بيشتر ماهيت اين افراد آشكار گردد و تا اينكه سره از ناسره معلوم گردد و متاع آنان حتي براي آن محافل هم خريداري نداشته باشد.

جريان منتظري و مهدي هاشمي

در اين باره آن چه كه بيشتر جلب توجه مي‎نمايد نامه امام - رحمه الله عليه - در تيرماه 1362 در خصوص مهدي هاشمي به مجلس خبرگان است كه فرمودند: بايد بدانيد كه تبه‎كاران و جنايت پيشگان بيش از هر كس چشم طمع به شما دوخته‎اند و با اشخاص منحرف نفوذي در بيوت شما با چهره‎هاي صددرصد اسلامي و انقلابي ممكن است خداي نخواسته فاجعه به بار آورد و با يك عمل انحرافي نظام را به انحراف كشانند... .»[6]

مهدي هاشمي در نامه خود به آقاي منتظري به همين مطلب معترف بوده و مي‎گويد: خدا را گواه مي‎گيريم كه قطع رابطه با نظام ره‎آورد مجموع حركت‎هايي بود كه ايشان با زمينه‎سازي... بزرگ نشان دادن ضعف‎ها و كمبودهاي كشور و ارائه تحليلهاي افراطي و القائات حساب نشده طي چندين ماه انجام داده است.[7]

و امام خميني طي نامه‎اي در 12/7/65 به آقاي منتظري ضمن دادن فرصت و نصايحي به ايشان مي‎فرمايند: من تأكيد مي‎كنم كه شما دامن خود را از ارتباط با سيد مهدي پاك كنيد كه اين راه بهتر است... هيچ عكس‎العملي در رسيدگي به امر او از خود نشان ندهيد كه رسيدگي به امر جنايت مورد اتهام، حتمي است...[8]

اما با نهايت تأسف ايشان پيشنهاد امام - رحمه الله عليه - را رد كردند بلكه به گفته خودشان سعي كردند... . خواب را از چشم امام - رحمه الله عليه - بگيرند! امام - رحمه الله عليه - با عباراتي چون من از شما خواهش مي‎كنم كه اين كارها را كنار بگذاريد و مشغول كار خود شويد درصدد حفظ در ورطه سقوط بودند اما ايشان با خشونت و گستاخي به امام پاسخ دادند:

لا يكلف الله نفساً‌ الا وسعها[9]

و بالاخره ايشان به بلندگوي ليبرالها و منافقان تبديل شده و علناً‌مطالبي خلاف مصلحت نظام در سخنرانيهاي عمومي مطرح مي‎كردند از جمله «دشمنان ما كه اين جنگ را تحميل كردند آنها پيروز از كار درآمدند!‌چقدر نيرو از ايران و از دست ما رفت... بايد اينها بررسي شود و ببينيم اگر اشتباهي كرده‎ايم اينها توبه دارد!»[10] امام - رحمه الله عليه - هشدار ديگري به ايشان مي‎دهند: «كساني كه از منافقين و ليبرال‎ها دفاع مي‎كنند پيش ملت عزيز و شهيد داده ما راهي ندارند. اگر ايادي بيگانه و ناآگاهان گول خورده كه بدون توجه بلندگوي ديگران شده‎اند از اين حركات دست برندارند مردم ما آنها را بدون هيچگونه گذشتي طردخواهند كرد.[11] البته همان طوري كه ديديم به همين ختم گرديد.

/ 8