بهترين ساعات شب و روزت را براى خود و خدا قرار بده، گرچه اگر نيت صالح و درست باشد و ملت در امنيت و آسايش واقع شوند، تمام وقت ها خدايى است.(33)
در نهايت از مطالب گذشته، تقدم اصلاحات در نيت و فكر، فرهنگ، اعتقاد و خلقيات فرد و جامعه را مى توان نتيجه گرفت.
اصلاحات اقتصادى:
مديريت موفق بايد جهت تحقق برنامه هاى اصلاحى، اهتمامى لازم را به حل امور اقتصادى و معيشتى ملت و رفع فقر معطوف دارد (يعنى با ايجاد بستر رشد و تعالى، موانع راه را بردارد). و غفلت و كوتاهى در آن تهديد جدى براى مديران و اصلاح طلبان و مردم خواهد بود و فقر، فاجعه آفرين مى باشد.(34) شهيد عدالت على (عليه السلام) به حاكم مصر مى نويسد:
اگر مردم از سنگينى بار معيشت و ماليات، يا آفت زدگى و خشكسالى و... شكايت كردند، عوارض و مالياتها و هزينه هاى زندگى را تا جايى تخفيف و كاهش بده كه امور آنان سامان گيرد و اصلاح شود، و اين تخفيف، تو را نگران نسازد، زيرا آن ذخيره اى است كه به عمران كشور برگشته، گسترش عدالت و محبت ملت را به همراه خواهد داشت.(35)
و در جاى ديگر مى فرمايد:
ماليات و بيش المال را به گونه اى بررسى و برنامه ريزى كن كه به صلاح مؤديان ماليات (مردم) باشد زيرا بهبودى در امر ماليات و ماليات دهندگان (توليد كنندگان مختلف) عامل اصلاحات در امور ديگر اقشار جامعه مى باشد و كار و زندگى ديگران، بدون اصلاح امور ماليات و عوارض دهندگان سامان نيابد. و بايد نظر و تلاش تو در آبادانى زمين بيشتر از جمع آورى خراج و ماليات باشد، چرا كه ماليات و رشد اقتصادى جز با آبادانى و توسعه عمران فراهم نگردد.(36)
مضافاً كه رسيدگى به مسائل مالى و انجام اصلاحات اقتصادى متناسب با شرايط زمان، يكى از وظايف اصلى والى و از حقوق ملت نسبت به دولت است به طوريكه حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد:
و اما حق شما بر من آن است كه از خير خواهى شما دريغ نورزم و بيت المال شما را در راه (معيشت و رفاه) شما صرف كنم... شما را تعليم دهم تا در جهل و نادانى نمايند.(37)
اصلاحات سياسى:
در نهج البلاغه هر گونه اصلاحات سياسى، داخلى و خارجى با حفظ استقلال و آزادگى و نفى هر نوع بردگى و ظلم و استعمار (فرهنگى، اقتصادى و...) همراه است و امام على (عليه السلام) مى فرمايد:
نفس خود را از هر گونه پستى و حقارت باز دار... و هرگز برده ديگرى مباش كه خداوند تو را آزاد آفريده است و آن نيك و خير كه جز با شر و زشتى به دست نيايد، نيكى نمى باشد!(38)
در واقع مى توان گفت آنچه موافق عدل و خير و صلاح ملت و كشور نباشد اصلاحات نيست. لذا وقتى به آن حضرت گفتند، مردم دل به دنيا بسته اند و معاويه با هدايا و پول، آنها را جذب مى كند شما هم از بيت المال به جاى تقسيم مساوى، به اشراف ببخش تا به تو گرايش پيدا كنند، فرمود:
آيا به من دستور مى دهيد براى پيروزى خود از جور و ستم استفاده كنم؟! به خدا سوگند تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان طلوع و غروب مى كنند، چنين كارى نخواهم كرد.(39)
اصلاحات از ديدگاه حضرت على (عليه السلام) با نفى و طرد تفكر ما كياوليسم و اينكه هدف وسيله را توجيه مى كند و يا آنكه براى از ميدان بيرون راند حريف، از هر حربه اى استفاده بايد كرد. همراه است، تا آنجا كه مى فرمايد:
ليكن اصلاح شما را با فساد كردن روح خود و از مسير گناه جايز نمى دانم... شما آن گونه كه باطل را مى شناسيد، از حق آگاهى نداريد و در نابودى باطل نمى كوشيد، آن سان كه در نابودى حق تلاش مى كنيد(40)
و در پاسخ به عده اى نسبت به سياست هاى معاويه، مى گويد:
به خدا سوگند معاويه از من سياستمدارتر نيست، اما حيله گر و جنايتكار است، اگر فريب و نيرنگ، ناپسند نبود. من زيرك ترين و سياسى ترين افراد بودم، ليكن هر نيرنگى گناه و هر گناهى نوعى كفر و ناسپاسى است.(41)
و در نهراسيدن از پيمودن طريق حق و انجام اصلاحات واقعى مى فرمايد:
هرگز در راه راست و هدايت از كمى افراد نترسيد، زيرا اكثريت مردم به سفره اى گرد آمده اند كه سيرى آن كوتاه و گرسنگى آن طولانى و بسيار است!(42)
و نيز به عنوان يك سياستمدار هرگونه امتياز دهى بيجا به طلحه و زبير يا سازش و مداهنه نسبت به برخى كارگزاران ناصالح زمان عثمان را رد مى كند.
پيشواى پرواپيشگان امام على (عليه السلام) در اخلاق سياسى به هيچ وجه حاضر نبود از مرز قانون و عدل خارج شود، تا چه رسد به آنكه براى اصلاحات ظلم و ستم روا دارد! و مى فرمود:
به خدا سوگند اگر اقليم هاى هفتگانه را با آنچه در زير آسمان هاست به من بدهند كه خداوند را با گرفتن پوست جوى از دهان مورچه اى نا فرمانى كنم هرگز نخواهم كرد.(43)
و يا در كلامى ديگر مى فرمايد:
و به خدا سوگند اگر شب را تا بامداد بر بسترى از خار سعدان به سر برم و يا در غل و زنجيرها كشيده شوم، خوش تر دارم از آنكه خدا و رسولش را روز قيامت در حالى ملاقات كنم كه به برخى از بندگان ستم كرده و چيزى از اموال عمومى را غصب كرده باشم، چگونه بر كسى ستم كنم براى نفس خويش كه به سرعت به سوى كهنگى و پوسيده شدن مى رود و مدتها در خاكها مى ماند!(44)
اصلاحات ساختارى:
در نهج البلاغه امام على (عليه السلام) براى بستر سازى اصلاحات، غير از گزينش صالحان و ايجاد تقواى سازمانى و توصيه به ساده زيستى، ترك تجملگرايى، حذف بوروكراسى و چاپلوسى (45)، ديدگاه خاصى به كارگزاران مى دهد كه ساختار ادارى را عملاً سامان مى دهد، از جمله مى فرمايد:
به راستى كار حكومتى و پست فرماندارى براى تو طعمه و وسيله آب و نان نبوده بلكه امانتى (امانت خدا و مردم) در گردن تو است...(46)
و در خطبه ديگر مى فرمايد:
خداوند بر پيشوايان حق و عدل واجب كرده كه خود را در زندگى، با محرومان همسو سازند تا فقر و نادانى، تنگدست را به هيجان نياورد و به طغيان و فساد نكشاند(47).
و همچنين بر رفع موانع، و رسيدگى حضور به امور مراجعين تاكيد مى كند:
بخشى از وقت خود را به كسانى اختصاص ده كه به تو نياز و كار دارند، در مجلس عمومى با آنان بنشين و بخاطر خدايى كه تو را آفريده فروتن باش و سربازان و نگهبانان خود را از سر راهشان دور كن تا سخنگوى آنان با تو بدون اضطراب سخن بگويد...(48)
و نيز به كارگزاران خود توصيه مى فرمود:
و نيازهاى مردم را در همان روز كه به تو عرضه مى دارند و ياران و اطرافيانت از پاسخگويى و حل مشكل آنان ناتوانند برآورده كن و كار هر روز را در همان روز انجام ده، زيرا هر روزى، كار مخصوص خود را دارد.(49)
اين كلام به وضوح دلالت بر پاسخگويى و تأمين نياز و رضايت مراجعين در كوتاه ترين زمان ممكن دارد و سادگى سير ادارى و منفى بودن بوروكراسى را ديكته مى كند. و همچنين در دورى از تشريفات آمده است وقتى مردم شهر انبار به احترام آن حضرت، از مركب ها پياده مى شوند و پيشاپيش امام (عليه السلام) مى دوند و مى گويند ما اين گونه اميران خود را تعظيم مى كرديم! حضرت على (عليه السلام) رسماً اين حركت را تقبيح كردند.(50)
و در نفى هرگونه چاپلوسى، مى فرمود:
من از شما مى خواهم تا مرا با سخنان زيبا مستاييد... با من چنانكه با جباران سخن مى گوئيد، حرف نزنيد و آن گونه كه از افراد خشمگين دورى مى كنند و با مستبدان محافظه كارى مى كنند، از من كناره مجوئيد و با ظاهر سازى رفتار مكنيد... من و شما بندگان پروردگار يكتائيم.(51)
و نسبت به دقت در استفاده از امكانات دولتى و اموال عموم، كارگزاران خود را توصيه مى فرمود:
قلم هاى خود را نازك بتراشيد و فاصله ميان سطرها را كاهش دهيد و از زياده نويسى (القاب و آمار بيجا، و توضيحات زايد) بپرهيزيد و مقصود را هرچه كوتاهتر بيان كنيد، مبادا پر خرج كنيد، چرا كه نبايد كمترين زياتى به اموال مسلمانان برسد.(52)
آيا يك روز اينگونه بوده ايم!؟
آيا ضعف از مكتب علوى است يا از ما!؟
آيا نبايد بيانديشيم و درس هاى عدل و عزت را از على (عليه السلام) بياموزيم!؟
زمينه ها و عوامل اصلاحات:
بدون ترديد يك سلسله زمينه ها و عوامل معنوى و مادى، در بسترسازى و تحقق اصلاحات نقش دارد كه بيشتر آنها را در نهج البلاغه مى يابيم، از جمله:
1 - تقوا
تقوا نيرويى است مقدس كه سبب كشش به سوى ارزشهاى معنوى و عالى، و گريز از پستى ها و آلودگى هاى مادى مى شود، و آدمى را بر خويشتن مسلط نموده، از اسارت هواهاى نفسانى آزاد مى كند. و در واقع به انسان مصونيت مى بخشد نه محدوديت. داشتن تقوا در انديشه و عمل اصلاح طلب موثر مى باشد. امام المتقين على (عليه السلام) پيوسته بر تحقق تقوا و تعميق و توسعه آن خاصه نسبت به خواص، تأكيد داشت، حتى در وصيتنامه خود، قبل از هر چيز به تقوا و پرواپيشگى توصيه مى فرمايد:
شما را و تمام فرزندانم و هر كس اين پيام به او مى رسد (در هر زمان و هر مكان) به تقوا و نظم در امور و ايجاد صلح و صلاح بين خود سفارش مى كنم...(53).
و در خطابى ديگر به بيان آثار تقوا پرداخته، مى فرمايد:
به راستى تقوا داروى بيمارى دلها و قلب هاى شما... و به صلاح و سامان رساننده فساد درون (جان و جامعه) شماست.(54)
اى بندگان خدا بدانيد تقوا دژى بلند و شكست ناپذير است و بى تقوايى و هرزه گى خانه اى پست و در حال فرو ريختن كه حافظ ساكنان خود نمى باشد و كسى كه به آن پناه برد در امان نخواهد بود، آگاه باشيد، با تقوا مى توان ريشه و نيش گزنده گناهان را قطع كرد.(55)
همانا تقوا كليد هر در بسته و توشه قيامت و عامل آزادى از هر گونه بردگى و نجات از هر تباهى است. و در پرتو تقوا طالب هر چيز پيروز خواهد و پرواكنندگان از گناه، رستگارند و با تقوا به هر آرزويى مى توان رسيد(56)
2- قدردانى از نعمت ها
يعنى آنچه داريم از آن خدا بدانيم و همراه با سپاس و شكر او، با برنامه ريزى صحيح و به دور از اسراف و تبذير، در مسير رضاى او و خدمت به بندگان او استفاده و صرف كنيم. كه حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد:
هر نعمتى كه خداوند به تو بخشيده نيكو دار و در راه صلاح و اصلاح بكارگير و هرگز نعمت هايى را كه در اختيار دارى تباه مكن.(57)
3 - تأمين زندگى كارمندان
رسيدگى به معيشت كارمندان نه تنها اميدبخش و انگيزه كار بهتر و بيشتر مى شود بلكه سبب آرامش خاطر آنان بوده، و مانع تجاوز به اموال مردم و بيت المال مى گردد. امام على (عليه السلام) در اين زمينه مى فرمايد:
سپس روزى فراوان و امكانات مورد نياز كارمندان را بر آنان ارزانى دار كه با حقوق و در آمد كافى در اصلاح خود بهتر مى كوشند و با بى نيازى دست به اموال بيت المال نمى زنند و اتمام حجت است بر آنها.(58)
4 - استفاده از تجربه صالحان
بهره گيرى از تجربه هاى موفق مصلحان هم علم است و هم صرفه جويى در زمان و دورى از زيان هاى آزمون و خطا، كه حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد:
آنچه نيكان و صالحان خاندانت به آن عمل كرده اند، انتخاب كن و انجام بده(59)
5 - دورى از شعار و ريا
اسلام پيوسته آدمى را از تنگ نظرى هاى مادى و خودنمايى و خود بينى هاى بيرون آورده، او را به خدا و كمال نامتناهى متوجه مى كند تا نه تنها به جاى حرف و شعار، عملگرا گردد بلكه در اجراء و عمل هم گرفتار توقف يا انحراف نشود، حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد:
و عمل صالح زراعت آخرت و ارزشمند است... و كارها (نيكى ها و اصلاحات) را بدون ريا و خودنمايى و شهرت طلبى، انجام دهيد.(60)
6 - امر به معروف و انتقاد سالم و خير خواهانه
براى شكل گيرى و پيشرفت اصلاحات، دولت و ملت بايد ناظر و ناصح هم باشند، در نهج البلاغه مى خوانيم:
پس مرا با خيرخواهى خالصانه و سالم يارى كنيد.(61)
و امر به معروف را براى اصلاح توده ها و جامعه قرار داد(62)
7 - قانون گرايى
عمل به وظيفه و حفظ حقوق يكديگر در مردم و كارگزاران بسترساز اصلاحات مى باشد. على (عليه السلام) مى فرمايد:
و آنگاه كه مردم حق رهبرى و والى را ادا كنند و زمامدار جامعه، حقوق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت يابد، راههاى دين پديدار و استوار گردد، نشانه هاى عدالت برقرار و سنت هاى صحيح، در مسير خود به راه افتد پس بدين ترتيب روزگار اصلاح شود و مردم به استمرار دولت و حكومت اميدوار و توطئه و طمع هاى دشمنان به يأس انجامد.(63)