اصلاحات از منظر نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصلاحات از منظر نهج البلاغه - نسخه متنی

نویسنده: حسين ايرانى‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

8 - مبارزه با فساد
همزمان با برنامه‏ هاى اصلاحى، شناسايى و جلوگيرى از رويش و رشد مفاسد (فردى، اجتماعى، اقتصادى و... از هر كس و در هر شكل) يك ضرورت است تا اصلاحات به ثمر رسد همانگونه كه براى رشد نهال و گل‏ ها، آفتها و خارهاى مزاحم را بايد دفع كرد و با روش صحيح از بين برد مصلحان بزرگ تاريخ يعنى انبياء اينگونه عمل كردند، و على (عليه السلام) مى‏ فرمايد:
بدانيد خداوند مرا فرمان داده است تا با سركشان، پيمان شكنان و كسانى كه فساد به راه مى‏ اندازند مبارزه كنم.(64)
در حفظ خصلت‏ هاى پسنديده تعصب به خرج دهيد... از ستم و فساد اجتناب و دورى كنيد.(65)
9 - تبيين آثار و فوايد
از جمله عوامل موثر در پذيرش و شكل‏ گيرى اصلاحات بيان نتايج و فوايد ارزشى حركت اصلاحى و تجليل از عمل صالح و بها دادن به خوبان و خوبى‏ ها مى‏ باشد، امام صالحان على (عليه السلام) مى‏ فرمايد:
هرگاه صلاح و شايستگى بر روزگار و مردم چيره شد، اگر كسى به ديگرى گمان بد برد كه گناهى از او ظاهر نشده، ستمكار است.(66)
آگاه باشيد نام نيك و زبان صالح و خير كه خداوند براى آدمى، در ميان مردم قرار دهد بهتر است از مال و ارثى كه براى ديگران مى‏ گذارد و او را سپاس هم نمى‏ كند.(67)
هيچ تجارت و معامله‏ اى همانند عمل صالح (پرسود) نيست(68)
البته خواستن و تلاش مردم در تحقق اصلاحات قابل ترديد نيست (همانند زمين آماده و پذيراى بذر صالح) و شايد ذكر محاسن برنامه اصلاحى، عامل ايجاد و افزايش تقاضا و خواست ملت گردد. و لذا على (عليه السلام) (به فساد پرداختن و اميد اصلاح داشتن را) توبيخ مى‏ كند:
آنها (دشمنان)... در شهرها و مناطق خود به صلاح و اصلاح مشغولند و شما به فساد و خرابى مى‏ پردازيد!(69)
10 - شايسته سالارى
گزينش و انتخاب كارگزاران صالح و كاردان، نقش اساسى در اجراى اصلاحات دارد، به عكس گماشتن افراد ناصالح و ناكار آمد، وابستگان قومى و حزبى ناتوان، عامل ظلم، بدبينى، نارضايتى و خشم مردم و موجب فساد و بحران خواهد شد. در اين رابطه امام على (عليه السلام) مى‏ فرمايد:
كارگزاران خود را از ميان افراد با تجربه، باحيا و از خاندان‏ هاى شايسته و با صلاحيت و پيشگام در اسلام انتخاب كن...(70)
11 - برخورد قاطع با كارگزاران متخلف
حضرت على (عليه السلام) در عين آنكه مظهر محبت و تبلور عطوفت بود اما با خائنان و مسئولان متخلف نظام، بدون ملاحظه كارى و تساهل و تسامح برخورد مى‏ نمود و قاطعانه قوانين الهى را در حق آنها اجرا مى‏ كرد.
در نامه خود به والى مصر مى‏ نويسد:
سپس رفتارشان را مورد بررسى قرار ده و بازرسان مخفى از افراد راستگو و وفادار بر آنان بگمار زيرا بازرسى سرى تو سبب مى‏ شود تا آنها امانت دارى كنند و با مردم به ملاطفت رفتار نمايند و از اعوان خائن دور نگهدارند. و اگر يكى از آنها (كارگزارن) آلوده به خيانت شد و گزارش ماموران مخفى عليه او جمع گرديد و آن اخبار را حجت دانستى، خائن را تنبيه بدنى كن و به كيفر عملش برسان، و او را خوار نموده و داغ خيانت و ننگ بر گردنش بينداز.(71)
آرى تاريخ گواه است كه آن حضرت، شريح قاضى را به خاطر خانه‏ اى كه تهيه كرده بود، احضار و توبيخ كرد.(72) جانشينى فرماندار بصره را براى كوتاهى در حفظ بيت المال به شدت تهديد نمود.(73) و كميل بن زياد نخعى را به جهت بى‏ كفايتى در فرماندهى لشكر، نكوهش و بركنار كرد.(74)
و در نامه به يكى از مسئولان خائن حكومتش نوشت:
از خدا بترس و پرهيزكار باشد و اموال آنان را بازگردان و اگر چنين نكنى و خدا مرا فرصت دهد تا به تو دست يابم تو را كيفر خواهم كرد كه نزد خدا عذر خواه من باشد. و با شمشيرى تو را مى‏ زنم كه به هر كس زدم وارد دوزخ گرديد. به خدا سوگند اگر حسن و حسين (عليه السلام) (دو فرزند عزيز آن حضرت) چنان مى‏ كردند كه تو انجام دادى، از من روى خوش نمى‏ ديدند و به آرزويى نمى‏ رسيدند جز آنكه حق را از آنان بگيرم.(75)
و در كلامى ديگر مى‏ فرمايد:
در انجام آنچه صلاح است و اصلاح به شمار مى‏ آيد سستى مكنيد و براى رسيدن به حق تلاش نماييد و اگر بر حق و صلاح پايدارى نكنيد، بدانيد خوارترين افراد نزد من، انسان كج‏ رفتار است كه به سختى كيفر خواهم داد و هيچ راه گريزى نخواهد يافت.(76)
12 - صداقت و صراحت
در سيره سياسى امام عدالت خواهان حضرت على (عليه السلام) به وضوح صداقت و صريح گويى با مردم، ديده مى‏ شود كه نقش فراوان در جلب اعتماد و پذيرش برنامه اصلاحات دارد، به طورى كه مى‏ فرمود:
آنچه مى‏ گويم بعهده مى‏ گيرم و بدان پاى بندم... بخدا سوگند هرگز سر سوزنى حقيقت را از شما پنهان نكردم و هيچگونه دروغى نگفته‏ ام.(77)
و همچنين مى‏ فرمايد:
هرگاه رعيت و ملت بر تو بدگمان گردد، عذر و دليل خود را آشكارا با آنان در ميان بگذار و با اين كار بدگمانى را (و در نتيجه زير سؤال رفتن خود و برنامه‏ هايت) از آنان برطرف كن، كه اين دفاع، رياضتى براى خودسازى تو و مهربانى و مدارا نسبت به مردم است و آنان را به حق و قانون مدارى وامى‏ دارد.(78)
13 - حفظ كرامت انسانها
در نهج البلاغه بارها محبت به ملت و حفظ كرامت انسانها توصيه شده است كه اين خوى پسنديده عامل پذيرش و پيشرفت طرح‏ هاى اصلاحى و سبب رشد و شكوفايى ملت، اجراى قانون، اعتماد و امنيت خواهد بود. و امام على (عليه السلام) مى‏ فرمايد:
اى مالك رافت و رحمت را پوشش دل خود قرار بده و با همه مردم دوست و مهربان باش. چرا كه دو دسته‏ اند، يا برادر دينى تواند و يا افرادى همانند تو در آفرينش... بر آنان سخن مگير و ببخشاى... و بايد محبوب‏ ترين چيزها نزد تو، تعميم عدل و جلب خوشنودى و رضاى توده مردم باشد.(79)
و در پيامى ديگر مى‏ فرمايد:
با مردم متواضع و فروتن، مهربان و گشاده روباش و در نگاه و نيم نگاهت به مردم نيز، با تساوى رفتار كن.(80)
چرا كه تبعيض‏ هاى ناروا، جامعه را به فساد و تفرقه، تباهى و طغيان مى‏ كشاند و مانع شكل‏ گيرى و استمرار اصلاحات مى‏ باشد. و لذا پيشواى اصلاح طلبان راستين، على (عليه السلام) اجازه برترى خواهى به كارگزارانش نمى‏ داد.
و براى همه ملت آنچه براى خود و خاندانت دوست دارى، دوست بدار و براى آنها آنچه براى خود و خاندانت نمى‏ پسندى مپسند.(81)
حتى منت گذارى، بزرگنمايى كار خود و آمار زياد دادن را نهى مى‏ فرمايد:
از منت بر رعيت به هنگام احسان بپرهيز و بيش از آنچه انجام داده‏ اى كارت را بزرگ مشمار و هرگز خلاف وعده عمل مكن... و از امتياز خواهى براى خود در آنچه مردم مساويند بر حذر باشد.(82)
14 - دعا
به دنبال برنامه‏ ريزى و مديريت صحيح،(83) هر طرح و حركت اصلاحى، توجه قلبى به قدرت نامتناهى خدا نمودن و دعا كردن، نه تنها يك اصل مكتبى و معنوى مى‏ باشد كه توفيق و تداوم كار و مصونيت از تهديدهاى نامرئى را نويد مى‏ دهد و به طور كلى دعا عبادت بوده و آثار تربيتى و روحى فراوان به همراه دارد. امام على (عليه السلام) مى‏ فرمايد:
و اگر مردم هنگام نزول بلاها و گرفتاريها و زوال نعمت‏ ها، با نيت‏ هاى درست و صادقانه به درگاه خدا زارى كنند و با قلب‏ هاى سرشار از محبت، از خدا بخواهند، آنچه از دستشان رفته، باز خواهد گشت و هر گونه فسادى اصلاح گردد.(84)
و در كلامى ديگر مى‏ فرمايد:
خدايا بين ما و آنان اصلاح فرما و صلاح و صواب را حاكم كن.(85)
پروردگارت تو مرا به اصلاح امورم راهنمايى فرما و قلبم را به آنچه سبب رستگاريم شود هدايت نما.(86)
آرى! على (عليه السلام) به عنوان رئيس حكومت اسلامى و يك مصلح اسوه، خدا را مى‏ خواند و دعا مى‏ كند و به ما مى‏ آموزد.


اصلاح طلبان راستين:


امام على (عليه السلام) در نهج البلاغه ضمن بيان كوتاهى به سه ويژگى برجسته مصلحان و اصلاح طلبان واقعى اشاره مى‏ فرمايد:
امر و فرمان خداى سبحان (حاكميت دينى و اصلاحات واقعى) را برپا ندارد جز آنكه:
1. اهل ملاحظه كارى و سازش و سياسى كارى (در اجراى حق) نباشد.
2. همرنگ مردم ناصالح و مشابه مفسدان و در جهت خواست آنها حركت و موضعگيرى نكند.
3. پيرو آرزوها (تمايلات نفسانى، طمع مال و مقام و مفاسد حزبى و جناحى) نگردد.(87)
و اين همه ريشه در زهد و دورى از دنياگرايى دارد. زهد حالتى است كه زاهد به خاطر دلبستگى‏ هاى معنوى و اخروى نسبت به مظاهر مادى زندگى (در انديشه و عمل) بى اعتنايى مى‏ كند و در نتيجه نه تنها ساده زيستى و قناعت دارد كه از رفاه‏ طلبى، طمع، تحمل و لذت گرايى گريزان مى‏ شود و اصلاحات او همراه با عدالت اجتماعى و دورى از ظلم و گناه مى‏ گردد. و لذا انبياء كه سر آمد مصلحان راستين‏ اند، همه زاهد بودند و به فرموده على (عليه السلام) پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله برترين اسوه زاهدان و حضرتش در دورى از دنيا به او تاسى نموده، مى‏ فرمايد:
به خدا سوگند كه اين دنياى شما در ديده من از استخوان خوكى در دست شخص مبتلا به جذام پست‏ تر است.(88)
و در مورد ترغيب به زهد مى‏ فرمايد:
خوشا به حال آنان كه از دنيا (مظاهر مادى و لذتهاى زودگذر و فريبنده) دل بريدند و به آخرت رغبت و دلبستگى پيدا كردند.(89)
و در تبيين معنا و آثار زهد مى‏ فرمايد:
اى مردم زهد عبارت است از كوتاه كردن آرزو، سپاس گزارى در برابر نعمت و پارسايى نسبت به محرمات و نبايستنى‏ ها(90)
و كسى كه در دنيا زاهد باشد، مصيبت‏ ها را ناچيز شمرد و گرفتاريها بر او سبك نمايد.(91)
باشد كه مردم در هر زمان هوشيار و آگاه گشته، فريب مدعيان اصلاحات را نخورند، افراد و احزابى كه قرآن درباره آنها مى‏ فرمايد:
و آنگاه كه به آنها (منافقان) گفته شود، در زمين فساد نكنيد، مى‏ گويند تنها ما اصلاح طلبيم، آگاه باشيد كه هم اينان به راستى مفسدند ولى نمى‏ دانند(92).
متاسفانه اصلاح طلبان دروغين نه تنها در صدر اسلام (همانند بنى اميه و بنى عباس) حتى امامان معصوم و مصلحان راستن امت را با تبليغات گسترده، منزوى كردند، بلكه در مشروطيت و عصر حاضر نيز همان نوع اصلاحات وارداتى و اصلاح طلبان مورد حمايت دشمنان و رسانه‏ هاى خبرى استكبار جهانى به چشم مى‏ خورند، آنها كه نفى ارزشهاى اسلامى و انقلابى و محورهاى وحدت و اصيل نظام (قانون اساسى، ولايت فقيه و مديريت دينى و...) را هدف قرار داده‏ اند و با نقاب شعارهاى فريبنده، جامعه و جوانان را به سوى ليبراليسم، سكولاريزم و نظام لائيك سوق مى‏ دهند. با آنكه اصلاح طلبان واقعى پيش از همه و بيش از ديگران، خود اهل عمل صالح‏ اند، امام على (عليه السلام) مى‏ فرمايد:
هر آن كسى كه مردم را (به هر كار و حركت اصلاحى) دعوت كند و فراخواند ولى خود عمل ننمايد، همانند تير انداز بدون كمان است(93)
و در ضمن خطابه‏ اى مى‏ فرمايد:
كجايند خوبان و صالحان شما، كجايند آزاد مردان و سخاوتمندان شما... مفاسد (فردى و اجتماعى) آشكار و فراگير شده، نه انكار كننده و تغير دهنده‏ اى ديده مى‏ شود و نه بازدارنده‏ اى، عمل كننده پيدا مى‏ شود... نفرين خدا بر آنان باد كه امر به معروف (و خوبيها و اصلاحات) مى‏ كنند و خود آنرا ترك مى‏ نمايند، نهى از منكر و فساد مى‏ كنند و خود مرتكب مى‏ شوند.(94)


اسوه اصلاحات:


الگو خواهى و الگوپذيرى انسان و نقش آن در رشد و تكامل فرد و جامعه، غير قابل ترديد است و در امر اصلاح‏ طلبى و طرح و تحقق اصلاحات وجود مدل و اسوه صالحان، يك ضرورت به شمار مى‏ رود، تا كار با آگاهى آغاز و راه نزديكتر شود و همچنين در مواجهه با مشكلات، حركت متوقف نگردد و يا الگوهاى وارداتى، امت را به انحراف نكشاند. بر اين اساس است كه حضرت على (عليه السلام) مى‏ فرمايد:
به راستى كه پيروى از روش پيامبر و اسوه قرار دادن او براى شما كافى است... پسى از پيامبر نيكوتر و برتر پيروى كن زيرا راه و رسم او اسوه مى‏ باشد (در همه زمينه‏ هاى زندگى) براى آنكه به او تأسى كند. و محبوبترين بندگان خدا كسى است كه از پيامبرش تبعيت نمايد.(95)
و در جاى ديگر مى‏ فرمايد:
به اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله (امامان معصوم و مصلحان واقعى انسانها) بنگريد و پيوسته ملازم آنان باشيد از جهتى كه مى‏ روند منحرف نشويد و قدم جاى قدمشان بگذاريد، چرا كه آنان هرگز شما را از راه هدايت و تكامل منحرف نمى‏ كنند و بيرون نمى‏ برند.(96)
و در بيانى اتمام حجت نموده، مى‏ فرمايد:
خدايا هر يك از بندگانت كه سخن و برنامه عادلانه و اصلاح طلبانه دور از فساد ما را نسبت به دين و دنيا بشنود و از يارى آيين تو و دين تو سرباز زند ما تو را بر ضد او به شهادت مى‏ طلبيم... و او را به كيفر گناهش خواهى گرفت.(97)

/ 7