نقصان اجراى جان و دل صوفى از طعام الله - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر چهارم از كتاب مثنوى

نقصان اجراى جان و دل صوفى از طعام الله





  • صوفيى از فقر چون در غم شود
    زانك جنت از مكاره رسته است
    آنك سرها بشكند او از علو
    اين سخن آخر ندارد وان جوان
    شاد آن صوفى كه رزقش كم شود
    زان جراى خاص هر كه آگاه شد
    زان جراى روح چون نقصان شود
    پس بداند كه خطايى رفته است
    هم چنانك آن شخص از نقصان كشت
    رقعه اش بردند پيش مير داد
    گفت او را نيست الا درد لوت
    نيستش درد فراق و وصل هيچ
    احمقست و مرده ى ما و منى
    آسمانها و زمين يك سيب دان
    تو چه كرمى در ميان سيب در
    آن يكى كرمى دگر در سيب هم
    جنبش او وا شكافد سيب را
    بر دريده جنبش او پرده ها
    آتش كه اول ز آهن مي جهد
    دايه اش پنبه ست اول ليك اخير
    دايه اش پنبه ست اول ليك اخير




  • عين فقرش دايه و مطعم شود
    رحم قسم عاجزى اشكسته است
    رحم حق و خلق نايد سوى او
    از كمى اجراى نان شد ناتوان
    آن شبه ش در گردد و اويم شود
    او سزاى قرب و اجري گاه شد
    جانش از نقصان آن لرزان شود
    كه سمن زار رضا آشفته است
    رقعه سوى صاحب خرمن نبشت
    خواند او رقعه جوابى وا نداد
    پس جواب احمق اوليتر سكوت
    بند فرعست او نجويد اصل هيچ
    كز غم فرعش فراغ اصل نى
    كز درخت قدرت حق شد عيان
    وز درخت و باغبانى بي خبر
    ليك جانش از برون صاحب علم
    بر نتابد سيب آن آسيب را
    صورتش كرمست و معنى اژدها
    او قدم بس سست بيرون مي نهد
    مي رساند شعله ها او تا اثير
    مي رساند شعله ها او تا اثير



/ 1765