امير كردن رسول عليه السلام جوان هذيلى را بر سريه اى كى در آن پيران و جنگ آزمودگان بودند - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر چهارم از كتاب مثنوى

امير كردن رسول عليه السلام جوان هذيلى را بر سريه اى كى در آن پيران و جنگ آزمودگان بودند





  • گر نيايند اى نبى غمگين مشو
    گوش بعضى زين تعالواها كرست
    منهزم گردند بعضى زين ندا
    منقبض گردند بعضى زين قصص
    خود ملايك نيز ناهمتا بدند
    كودكان گرچه به يك مكتب درند
    مشرقى و مغربى را حسهاست
    صد هزاران گوشها گر صف زنند
    باز صف گوشها را منصبى
    صد هزاران چشم را آن راه نيست
    هم چنين هر حس يك يك مي شمر
    پنج حس ظاهر و پنج اندرون
    هر كسى كو از صف دين سركشست
    تو ز گفتار تعالوا كم مكن
    گر مسى گردد ز گفتارت نفير
    اين زمان گر بست نفس ساحرش
    قل تعالوا قل تعالوا اى غلام
    خواجه باز آ از منى و از سرى
    خواجه باز آ از منى و از سرى




  • زان دو بي تمكين تو پر از كين مشو
    هر ستورى را صطبلى ديگرست
    هست هر اسپى طويله ى او جدا
    زانك هر مرغى جدا دارد قفص
    زين سبب بر آسمان صف صف شدند
    در سبق هر يك ز يك بالاترند
    منصب ديدار حس چشم راست
    جمله محتاجان چشم روشن اند
    در سماع جان و اخبار و نبى
    هيچ چشمى از سماع آگاه نيست
    هر يكى معزول از آن كار دگر
    ده صف اند اندر قيام الصافون
    مي رود سوى صفى كان واپسست
    كيمياى بس شگرفست اين سخن
    كيميا را هيچ از وى وام گير
    گفت تو سودش كند در آخرش
    هين كه ان الله يدعوا للسلام
    سرورى جو كم طلب كن سرورى
    سرورى جو كم طلب كن سرورى



/ 1765