نظر كردن شير در چاه و ديدن ژس خود را و آن خرگوش را - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر اول از كتاب مثنوى

نظر كردن شير در چاه و ديدن ژس خود را و آن خرگوش را





  • چونك شير اندر بر خويشش كشيد
    چونك در چه بنگريدند اندر آب
    شير ژس خويش ديد از آب تفت
    چونك خصم خويش را در آب ديد
    در فتاد اندر چهى كو كنده بود
    چاه مظلم گشت ظلم ظالمان
    هر كه ظالم تر چهش با هول تر
    اى كه تو از جاه ظلمى مي كنى
    گرد خود چون كرم پيله بر متن
    مر ضعيفان را تو بي خصمى مدان
    گر تو پيلى خصم تو از تو رميد
    گر ضعيفى در زمين خواهد امان
    گر بدندانش گزى پر خون كنى
    شير خود را ديد در چه وز غلو
    ژس خود را او عدو خويش ديد
    اى بسا ظلمى كه بينى در كسان
    اندريشان تافته هستى تو
    آن توى و آن زخم بر خود مي زنى
    در خود آن بد را نمي بينى عيان
    حمله بر خود مي كنى اى ساده مرد
    حمله بر خود مي كنى اى ساده مرد




  • در پناه شير تا چه مي دويد
    اندر آب از شير و او در تافت تاب
    شكل شيرى در برش خرگوش زفت
    مر ورا بگذاشت و اندر چه جهيد
    زانك ظلمش در سرش آينده بود
    اين چنين گفتند جمله ى عالمان
    عدل فرمودست بتر را بتر
    دانك بهر خويش چاهى مي كنى
    بهر خود چه مي كنى اندازه كن
    از نبى ذا جاء نصر الله خوان
    نك جزا طيرا ابابيلت رسيد
    غلغل افتد در سپاه آسمان
    درد دندانت بگيرد چون كنى
    خويش را نشناخت آن دم از عدو
    لاجرم بر خويش شمشيرى كشيد
    خوى تو باشد دريشان اى فلان
    از نفاق و ظلم و بد مستى تو
    بر خود آن دم تار لعنت مي تنى
    ورنه دشمن بوديى خود را بجان
    همچو آن شيرى كه بر خود حمله كرد
    همچو آن شيرى كه بر خود حمله كرد



/ 1765