دفتر چهارم از كتاب مثنوىتفسير كنت كنزا مخفيا فاحببت ان اعرفكاى دريغا آن من بود اين دكاناى دريغا بود ما را برد باداى دريغا بود ما را برد باد كور بودم بر نخوردم زين مكانتا ابد يا حسرتا شد للعبادتا ابد يا حسرتا شد للعباد