دفتر چهارم از كتاب مثنوى
نوميد شدن موسى عليه السلام از ايمام فرعون به تاثير كردن سخن هامان در دل فرعون
گفت موسى لطف بنموديم وجود آن خداوندى كه نبود راستين آن خداوندى كه دزديده بود آن خداوندى كه دادندت عوام ده خداوندى عاريت به حق ده خداوندى عاريت به حق خود خداونديت را روزى نبود مر ورا نه دست دان نه آستين بى دل و بى جان و بى ديده بود باز بستانند از تو هم چو وام تا خداونديت بخشد متفق تا خداونديت بخشد متفق