دفتر اول از كتاب مثنوى
پند دادن خرگوش نخچيران را كى بدين شاد مشويد
هين بملك نوبتى شادى مكن آنك ملكش برتر از نوبت تنند برتر از نوبت ملوك باقيند ترك اين شرب ار بگويى يك دو روز ترك اين شرب ار بگويى يك دو روز اى تو بسته ى نوبت آزادى مكن برتر از هفت انجمش نوبت زنند دور دايم روحها با ساقيند در كنى اندر شراب خلد پوز در كنى اندر شراب خلد پوز