دفتر چهارم از كتاب مثنوى
گفتن خليل مر جبرئيل را عليهماالسلام چون پرسيدش كى الك حاجة خليل جوابش داد كى اما اليك فلا
زان همي پرسى چرا اين مي كنى ورنه اين گفتن چرا از بهر چيست اين چرا گفتن سال از فايده ست از چه رو فايده ى جويى اى امين پس نقوش آسمان و اهل زمين گر حكيمى نيست اين ترتيب چيست كس نسازد نقش گرمابه و خضاب كس نسازد نقش گرمابه و خضاب كه صور زيتست و معنى روشنى چونك صورت بهر عين صورتيست جز براى اين چرا گفتن بدست چون بود فايده اين خود همين نيست حكمت كان بود بهر همين ور حكيمى هست چون فعلش تهيست جز پى قصد صواب و ناصواب جز پى قصد صواب و ناصواب