مطالبه كردن موسى عليه السلام حضرت را كى خلقت خلقا اهلكتهم و جواب آمدن - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر چهارم از كتاب مثنوى

مطالبه كردن موسى عليه السلام حضرت را كى خلقت خلقا اهلكتهم و جواب آمدن





  • گفت موسى اى خداوند حساب
    نر و ماده نقش كردى جان فزا
    گفت حق دانم كه اين پرسش ترا
    ورنه تاديب و عتابت كردمى
    ليك مي خواهى كه در افعال ما
    تا از آن واقف كنى مر عام را
    قاصدا سايل شدى در كاشفى
    زآنك نيم علم آمد اين سال
    هم سال از علم خيزد هم جواب
    هم ضلال از علم خيزد هم هدى
    ز آشنايى خيزد اين بغض و ولا
    مستفيد اعجمى شد آن كليم
    ما هم از وى اعجمى سازيم خويش
    خرفروشان خصم يكديگر شدند
    پس بفرمودش خدا اى ذولباب
    موسيا تخمى بكار اندر زمين
    چونك موسى كشت و شد كشتش تمام
    داس بگرفت و مر آن را مي بريد
    كه چرا كشتى كنى و پرورى
    گفت يا رب زان كنم ويران و پست
    گفت يا رب زان كنم ويران و پست




  • نقش كردى باز چون كردى خراب
    وانگهان ويران كنى اين را چرا
    نيست از انكار و غفلت وز هوا
    بهر اين پرسش ترا آزردمى
    باز جويى حكمت و سر بقا
    پخته گردانى بدين هر خام را
    بر عوام ار چه كه تو زان واقفى
    هر برونى را نباشد آن مجال
    هم چنانك خار و گل از خاك و آب
    هم چنانك تلخ و شيرين از ندا
    وز غذاى خويش بود سقم و قوى
    تا عجميان را كند زين سر عليم
    پاسخش آريم چون بيگانه پيش
    تا كليد قفل آن عقد آمدند
    چون بپرسيدى بيا بشنو جواب
    تا تو خود هم وا دهى انصاف اين
    خوشه هااش يافت خوبى و نظام
    پس ندا از غيب در گوشش رسيد
    چون كمالى يافت آن را مي برى
    كه درينجا دانه هست و كاه هست
    كه درينجا دانه هست و كاه هست



/ 1765