دفتر اول از كتاب مثنوى
آمدن رسول روم تا اميرالممنين عمر رضي الله عنه و ديدن او كرامات عمر را رضي الله عنه
هر طرف اندر پى آن مرد كار كين چنين مردى بود اندر جهان جست او را تاش چون بنده بود ديد اعرابى زنى او را دخيل زير خرمابن ز خلقان او جدا زير خرمابن ز خلقان او جدا مي شدى پرسان او ديوانه وار وز جهان مانند جان باشد نهان لاجرم جوينده يابنده بود گفت عمر نك به زير آن نخيل زير سايه خفته بين سايه ى خدا زير سايه خفته بين سايه ى خدا